من دیگه امید ندارم

💜↝

من دیگه امید ندارم؛
به برگشتنت،
به راهی که عطر تنتو ببینه به خودش،
به دستای سردم که با هرمِ نفسات گرم بشه،
با اسمامون که باز بیاد کنار هم،
به صدای خنده هامون
که بپیچه زیر یه سقف مشترک،
به اینکه بشی مثال نقضِ اون که رفته
دیگه هیچ وقت نمیاد،
به اینکه باز این چشا تر بشه به اشکِ شوق
و این لبا باز بشه به گفتنِ چیزی
جز آه کشیدن...
من دیگه امیدی ندارم به هیچی...
میگفتی آدم فقط با امید زندست،
به من بگو
من الان چه جور زنده‌ام؟🙃

#فاطمه_جوادی
.
.
.
.
غمت
غمگینم کرده
اما
دوستت دارم :)



۱۹.اسفندِ.۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۳)

من برای خنده‌هایت ”و ان یکاد” خوانده‌ام ودر میان گیسوانت صد ...

گویی عشق در نرسیدن استتلخی‌اش هم همین است نرسیدندوری و تمام ...

‌ما در دلتنگی دستی نداشتیمو در فاصله ای که داشتیم، بسیار دست...

💜↝ ‌‌‌ ‌من خیلی کارها کردم برای فراموش کردنت؛از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط