در خون و در ستاره و در باد روز و شب

در خون و در ستاره و در باد، روز و شب
دنبالِ شعرِ گم‌شده‌ی خود دویده‌ام
بر هر کلوخ‌پاره‌ی این راهِ پیچ‌پیچ
نقشی ز شعرِ گم‌شده‌ی خود کشیده‌ام!

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۲)

چه مغرورم!‌ ولی آنقدر زنجیرم به احساسمکه تا رد می شوی کج می ...

کاش چون برگِ خزان رقصِ مرانیمه شب "ماه" تماشا می کرددر دلِ ب...

و مغز من هنوز ؛لبریز از صدای وحشت پروانه ایست ،که او را ؛ در...

خطر در آب زیر کاه بیش از بحر می‌باشدمن از همواری این خلق ناه...

ای غم! تو با این کاروان ِ سوگواران تا کجا همراه می آیی ؟ دیگ...

صدای پای زندگی استدر خلوت کوچه های صبحمی شنوی؟تو نیز از کلبه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط