با قلب ات دل مبند،با جانی عاشق شو که از افسانه سرشار است.
با قلبات دل مبند،با جانی عاشق شو که از افسانه سرشار است...
عاشق مشو اگر که رنجیدن نمی داند...
اگر که ترس از دست دادن ندارد...
اما بدان،زمانی که عاشقی زندهای.شاید بد،شاید خوب،اما زندهای...
و خواهی مرد اگر دست از عاشقی برداری...
نابود خواهی شد،اگر عاشقی نکرده باشی...
اگر عشق تو را رنجاند،مراقب زخمهایت باش...
باورشان داشته باش،چرا که زندهای...
تو زندهای،به خاطر کسی که دوستاش داری...
به خاطر کسی که دوستات دارد...
عاشق مشو اگر که رنجیدن نمی داند...
اگر که ترس از دست دادن ندارد...
اما بدان،زمانی که عاشقی زندهای.شاید بد،شاید خوب،اما زندهای...
و خواهی مرد اگر دست از عاشقی برداری...
نابود خواهی شد،اگر عاشقی نکرده باشی...
اگر عشق تو را رنجاند،مراقب زخمهایت باش...
باورشان داشته باش،چرا که زندهای...
تو زندهای،به خاطر کسی که دوستاش داری...
به خاطر کسی که دوستات دارد...
۲.۸k
۱۶ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.