دیدی آن ترک خطا دشمن جان بود مرا
#شب چو در بستم و مست از مي نابش كردم
ماه اگر حلقه به در كوفت جوابش كردم
ديدي آن ترک خطا دشمن جان بود مرا
گرچه عمري به خطا دوست خطابش كردم
منزل مردم بيگانه چو شد خانهي چشم
آنقدر گريه نمودم كه خرابش كردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشي در دلش افكنده و آبش كردم
غرق خون بود و نمیمرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانهی شيرين و به خوابش كردم
زندگي كردن من مردن تدريجي بود
آنچه جان كند تنم عمر حسابش كردم
ماه اگر حلقه به در كوفت جوابش كردم
ديدي آن ترک خطا دشمن جان بود مرا
گرچه عمري به خطا دوست خطابش كردم
منزل مردم بيگانه چو شد خانهي چشم
آنقدر گريه نمودم كه خرابش كردم
شرح داغ دل پروانه چو گفتم با شمع
آتشي در دلش افكنده و آبش كردم
غرق خون بود و نمیمرد ز حسرت فرهاد
خواندم افسانهی شيرين و به خوابش كردم
زندگي كردن من مردن تدريجي بود
آنچه جان كند تنم عمر حسابش كردم
۱۰.۵k
۰۶ شهریور ۱۳۹۹