بگذار امشب با خودم یکرنگ باشم

بگذار امشب با خودم یکرنگ باشم

اصلا نیا تا مدتی من هنگ باشم

دیگر نمی خواهم دلم بازیچه باشد

بهتر که احساسی نباشد، سنگ باشم

در کوچه های شهر این مردان نامرد

شاید همان بهتر که کوری لنگ باشم

من با تمام قدرتم با خواهش دل

باید بجنگم، کشته ی این جنگ باشم

تا کی حواسم پیش چشم آدمکهاست؟

بهتر که من هم گیج و مات و منگ باشم

فکرم مشوش می شود وقتی نباشی

تا کی بنالم؟ تا کجا دلتنگ باشم؟

 

#عاشقانه ...
دیدگاه ها (۱)

سلام ، صبح همگی بخیر دوستان ...

هر تار مویت یک غزل یا یک ترانه یک جاده صعب العبور بی کرانهوق...

نیستم تا مدتی، حتی کنار خویشتنمیروم تا گم شوم در انتظار خویش...

فکرِ عکس تو پُر از صحنه ی رؤیائی بوددمِ چشمان تو در عکس مسیح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط