به دندان گرفتم که از سر نیفتد
به دندان گرفتم که از سر نیفتد
که این عشق از دست باور نیفتد
به دندان گرفتم که این سایهٔ سر
به پای غمی گریهآور نیفتد
دلم گوشهٔ مسجد آتش گرفته
خدایا که آتش به منبر نیفتد
به کاشیِ مجروح ایوان بگویید
که بر روی بال کبوتر نیفتد
سر از شوق افتاده تا از مناره
سر شور اللهاکبر نیفتد
دل من دعا کن که چشمی پس از این
به جنگی چنین نابرابر نیفتد
سپردم شهان را به شاه خراسان
مگر کار ایشان به محشر نیفتد
گرفتم به دندان خود چادرم را
بگو روضهخوان یاد معجر نیفتد.
#حجاب #زینبیه
که این عشق از دست باور نیفتد
به دندان گرفتم که این سایهٔ سر
به پای غمی گریهآور نیفتد
دلم گوشهٔ مسجد آتش گرفته
خدایا که آتش به منبر نیفتد
به کاشیِ مجروح ایوان بگویید
که بر روی بال کبوتر نیفتد
سر از شوق افتاده تا از مناره
سر شور اللهاکبر نیفتد
دل من دعا کن که چشمی پس از این
به جنگی چنین نابرابر نیفتد
سپردم شهان را به شاه خراسان
مگر کار ایشان به محشر نیفتد
گرفتم به دندان خود چادرم را
بگو روضهخوان یاد معجر نیفتد.
#حجاب #زینبیه
۲.۲k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.