در زندگیم سختی هایی را تحمل کردم که پیش از واقعه گمان ندا
در زندگیم سختیهایی را تحمل کردم که پیش از واقعه گمان نداشتم بتوانم. حتی بعدها باور نکردم که در آن ماجرا تاب آوردم . انسان خودش را نمیشناسد ، خصوصا قدرتهایش را.
مارکوس اورلیوس یک جمله طلایی دارد:
"وقتی طبیعت رنج و مصیبتی به انسان میدهد
توانایی تحملش را هم میدهد"
امکان ندارد [ یا بسیار بعید است ] که طبیعت انسان را دچار مصیبت کند ، اما قبل از واقعه، توانایی تحملش را به او نبخشیده باشد ! انسان فجایعی را "عملا" تحمل میکند ، که هیچ وقت فکر نمیکرد بتواند . مثلا ، از کسانی که "سوگ" را تجربه کردهاند بپرسید.
📍قصدم تقلیل فاجعه نیست و امیدوارم درست بنویسم .
انسان یاد میگیرد که ادامه دهد ، حتی بعد از تجربهی ترسناکِ "سوگ"، چون رویِ هم رفته چارهای ندارد . اورلیوس هم در دوران پررنجی فرمانروایی کرد (جنگ، زلزله، سوگ عزیزان) و اگر استثناها را کنار بگذاریم، این حرف اورلیوس "تقریبا" درست از کار درمیآید.
همین امسال، من چیزهایی را تجربه کردم که اگر در خواب میدیدم ، حتما با هولوهراس میپریدم؛ در خیالاتم نمیتوانستم تحملش کنم، اما "در واقعیت" تحمل کردم. میفهمید از چه میگویم؟ آن تجربهی تلخ را از سر گذراندم و زنده ماندم . هرچند هیچکس نمیتواند ادعا کند که در این مسیر درد و رنج و آسیبی در کار نیست .
نویسنده : معین دهاز
_______
آدمیزاد محکومه به پذیرفتن ، کنار اومدن و ادامه دادن ؛ چی از این غمانگیزتر؟ - ما ققنوسهایی هستیم که هزاران روز و شب آتش میگیریم و خاموش میشویم و مجدد از خاکسترمان متولد میشویم - زیبا ، استوار ، غمگین .
_______
مرا ببخش که نیستی و زنده ام بی تو ...
مارکوس اورلیوس یک جمله طلایی دارد:
"وقتی طبیعت رنج و مصیبتی به انسان میدهد
توانایی تحملش را هم میدهد"
امکان ندارد [ یا بسیار بعید است ] که طبیعت انسان را دچار مصیبت کند ، اما قبل از واقعه، توانایی تحملش را به او نبخشیده باشد ! انسان فجایعی را "عملا" تحمل میکند ، که هیچ وقت فکر نمیکرد بتواند . مثلا ، از کسانی که "سوگ" را تجربه کردهاند بپرسید.
📍قصدم تقلیل فاجعه نیست و امیدوارم درست بنویسم .
انسان یاد میگیرد که ادامه دهد ، حتی بعد از تجربهی ترسناکِ "سوگ"، چون رویِ هم رفته چارهای ندارد . اورلیوس هم در دوران پررنجی فرمانروایی کرد (جنگ، زلزله، سوگ عزیزان) و اگر استثناها را کنار بگذاریم، این حرف اورلیوس "تقریبا" درست از کار درمیآید.
همین امسال، من چیزهایی را تجربه کردم که اگر در خواب میدیدم ، حتما با هولوهراس میپریدم؛ در خیالاتم نمیتوانستم تحملش کنم، اما "در واقعیت" تحمل کردم. میفهمید از چه میگویم؟ آن تجربهی تلخ را از سر گذراندم و زنده ماندم . هرچند هیچکس نمیتواند ادعا کند که در این مسیر درد و رنج و آسیبی در کار نیست .
نویسنده : معین دهاز
_______
آدمیزاد محکومه به پذیرفتن ، کنار اومدن و ادامه دادن ؛ چی از این غمانگیزتر؟ - ما ققنوسهایی هستیم که هزاران روز و شب آتش میگیریم و خاموش میشویم و مجدد از خاکسترمان متولد میشویم - زیبا ، استوار ، غمگین .
_______
مرا ببخش که نیستی و زنده ام بی تو ...
۲۴.۶k
۱۱ آذر ۱۴۰۳