ی.قاتل.عاشق
#ی.قاتل.عاشق
#پارت.دوم
از زبون #سیلدا
رسیدیم سئول اول رفتیم تو خونمون کا خیلی قشنگ بود کل خونه تم سیاه سفید بود
وسایلمونو گذاشتیم بعدش دوباره رفتیم سوار ماشین شدیم رفتیم سمت دفترمون
بعد چندمین رسیدیم دفتر از خونمون دور نبود
پیاده شدیم رفتیم طبقه بالا
رفتیم داخل که با دیدن دفتر یه عوق زدم
رویا(درحالیکه یه لنگه جوراب دستشه و دماغشو گرفنه):این دیگه چیه
مبینا:این شرته'-'
سیلدا:جججعععرررر
مبینا:شرت پصر تو دفتر کا....
چانیول:شما کی هستین؟؟
برگشتیم سمت در با دیدن سه تا پسر تقریبا ۴ تا سکته رو رد کردیم
سهون:تو دفتر ما چیکار میکنین؟؟
رویا:دفتر شما؟؟
لوهان:اره دفتر ما
مبینا:رئیس مارو انتقال داده اینجا
سهون:پس شما همون کاراگاه های زن هستین که بهترین هستین
سیلدا:تعریف از خود نباشه ولی بله خودمونیم
چانیول:از دفترمون برین بیرون جای شما اینجا نیص
مبینا:بهتره بگم جای شما اینجا نیص
لوهان:من برم کریص و بیارم
سهون:برو
#ادامه.دارد
#پارت.دوم
از زبون #سیلدا
رسیدیم سئول اول رفتیم تو خونمون کا خیلی قشنگ بود کل خونه تم سیاه سفید بود
وسایلمونو گذاشتیم بعدش دوباره رفتیم سوار ماشین شدیم رفتیم سمت دفترمون
بعد چندمین رسیدیم دفتر از خونمون دور نبود
پیاده شدیم رفتیم طبقه بالا
رفتیم داخل که با دیدن دفتر یه عوق زدم
رویا(درحالیکه یه لنگه جوراب دستشه و دماغشو گرفنه):این دیگه چیه
مبینا:این شرته'-'
سیلدا:جججعععرررر
مبینا:شرت پصر تو دفتر کا....
چانیول:شما کی هستین؟؟
برگشتیم سمت در با دیدن سه تا پسر تقریبا ۴ تا سکته رو رد کردیم
سهون:تو دفتر ما چیکار میکنین؟؟
رویا:دفتر شما؟؟
لوهان:اره دفتر ما
مبینا:رئیس مارو انتقال داده اینجا
سهون:پس شما همون کاراگاه های زن هستین که بهترین هستین
سیلدا:تعریف از خود نباشه ولی بله خودمونیم
چانیول:از دفترمون برین بیرون جای شما اینجا نیص
مبینا:بهتره بگم جای شما اینجا نیص
لوهان:من برم کریص و بیارم
سهون:برو
#ادامه.دارد
۴.۴k
۲۰ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.