میدونی

میدونی !
تو مثل یه ستاره کوچولوی چشمک زنی که توی آسمون من هر از گاهی میای و خودی نشون میدی وغیب میشی و دوباره بعد یه مدت ....
من همیشه خورشیدت بودم و این هم خوبه هم بد
هم گرمت کردم و نگذاشتم کنار آدم های بی احساس، احساست یخ بزنه و هم کنار من درست و حسابی دیده نشدی ....
تناقض عجیبیه !! تا میخوای ازم دور بشی سردت میشه و نمیتونی جای دیگه بری .وقتی هم که کنارمی از خودنمایی هات خبری نیست
دست احساست برام رو شده ...حالا هی انکار کن ... ولی ته ته قلبت خودت که با خودت خلوت میکنی دونه دونه این حرفا رو دلت هم بهت گوشزد میکنه
هم تلخه هم شیرین مثل قهوه عصرگاهی که هم می گزه هم می چسبه !

م.ح
دیدگاه ها (۰)

تا نکند وفای تو در دل من تغیریچشم نمیکنم به خود تا چه رسد به...

گفتند: "رو به اوج روانیم"دیدیم! سیر، سوی هبوط استشعرِ سپید ...

میدانی جانم !وقتی پس از مدتها رفتن و تمرین دوری دوباره به من...

#غرور_احمقانهبه کجای آسمون خیره شدی که غرورت داره کورت میکنه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط