مرا صدا بزن به نام کوچکم

مرا صدا بزن به نامِ کوچکم
که در دهانِ کوچکت شکوفه
می دهم،بهار‌ میشوم
مرا بخوان
به سانِ شعرِ سبز بیشه ها
به رنگِ سرخِ غنچه ها
به شکلِ دشتِ یادها
که درخیالِ نازُکت پُر از بهانه میشوم
مرا بخوان،مرا بخوان
که سطر سطرِ شعرِ من
پُر از سکوت ‌می شود
مرا بخوان
که لُکنت از شنیدنِ صدای تو
مرا اسیر می کند!
اسیرِ تو به یک نگاه،غرقِ آه می شود
و چشم هایِ تو چه ماه می شود
بخوان،صدا بزن ‌مرا!
به احترامِ خواندَنت...
ببین که شعر می شوم!

#حامد_نیازی
ஜ۩۞۩ஜஜ۩۞۩ஜஜ SARA ஜ۩۞
دیدگاه ها (۱)

بوی جان می آید اینک از نفس های بهاردستهای پر گل اند این شاخه...

عاشقے دل میدهد معشوقـہ اے دل مے بردبرد در برد است و من ، مشغ...

ﺑﻪ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﻫﺎ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩﯼ ﻧﯿﺴﺖ ...ﺍﮔﺮ ﺗﺤﻮﻟﯽ ﺩﺭ ﺩﻝﻭ ﺯندگیتان ﺭﻭﯼ ده...

من بی #تویک واژه‌ی ساده بیش نیستم،اما کنارت، همچون...یک #کتا...

تو مرد اجتماعی پیراهن آجریمن دختری خجالتی و سردو چادریمن دخت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط