پارت ۸۲

هم پدر و هم پسر هردو تو شک رفتن

دازای از این همه شجاعت و جسور بودن دردونه قلبش خوشحال و تو شک فرو رفته بود
اما فوکوزاوا بخاطر اینکه اصلا انتظار همچین چیزی رو نداشت و توی این چند دهه عمرش اولین بار بود فردی مثل چویا میبینه بخاطر همین تو شک فرو رفته بود‌.

برعکس دازای که از جسور بودن اون پسر استقبال میکرد فوکوزاوا در نظرش جسور بودن اون پسر فرا تر از تحمل و حد و مرز هاش بود.

و مرد زال به هیچ عنوان از افرادی که حد و مرز های خودش رو بشکنه خوشش نمی‌اومد و متنفر بود و انگار چویا هم همین قصد رو داشت.

البته از حق نگذریم خودش بهتر از هرکسی میدونست همه اینها توجیهی برای رفتار اونشب نبود و حتی در نظر خودش هم کمی زیاده روی کرده بود اما باز هم فکر میکرد حرف هاش کلامی جز واقعیت نبود و همش درست بود.

فوکوزاوا:درسته قبول دارم زیاده روی کردم اما همچنان هم میگم شما دوتا نبازد باهم باشید و سکوت این مدت هم بخاطر این نبود که با این رابطه کنار اومده باشم

چویا قصد کرد تا در جواب مرد حرفی بزنه اما قبل از در اومدن کلامی از دهنش دازای با قاطعیت جواب پدرش رو داد.

دازای:پدر واقعا خسته شدم دیگه بسه
منم از همون روز اول بهت گفتم رابطه‌ام رو با چویا تموم نمیکنم بهت گفتم اون عاشق اون هستم و قراره کنارش باشم...پس دیگه انقدر با من مخالفت نکن.من حتی قراره این رابطه رو جدی تر کنم پس با من مخالفت نکن...حتی اگه مخالفی سد راه من نشو
و در آخر مستقیما به چشم های پدرش نگاه کرد.

و فوکوزاوا بود که با چهره شکست خورده به اون دو پسر که چطور مثل یه تکیه گاه پشت هم بودن نگاه میکرد...باورش نمیشد روزی برسه که پسرش بخاطر یه همچین شخصی این کار رو باهاش بکنه.

فوکوزاوا:پس نتیجه‌اش رو هم بپذیر.

دازای:می‌پذیرم...هرچی که مربوط به چویا باشه رو می‌پذیرم.

و مرد زال با خارج شدن از دفتر و کوبوندن در تو راه رو محکم و با عصبانیت به سمت دفتر خودش حرکت کرد و در بین راه پسر کوچیکترش رو دید نمیدونست اون اونجا چیکار میکنه اما فعلا اعصاب درستی نداشت که بهش فکر کنه پس بدون اهمیت به این موضوع به خارج از شرکت حرکت کرد‌.
و فئودور بود که با نگاه متعجب و کمی غمناک به رفتن پدرش نگاه کرد.
ولی با همون حال سمت مکانی که برادرش و عزیز کردش اونجا بود حرکت کرد‌

سعی کرد چهره ناراحتش رو بروز نده و با لبخند وارد اتاق شد.

فئودور:سلام میبینم که بد جور سر و صدا راه انداختید چه خبر شده؟

و هردو پسر با قیافه گرفته جواب پسر تازه وارد رو دادن

دازای/چویا:بیخیال

اینم از این میدونم مقداری کوتاه بود اما واقعا سرم شلوغه
راستی میخوام شرطی کنم ببینم چقدر همراهی می‌کنید اما از شرط آسون شروع میکنم

۱۰ تا لایک و ۸ تا کامنت و تا وقتی که نرسه میدونید دیگه پارت نمیدم😁😎
دیدگاه ها (۱۱)

بروبچ خبر های خوبی دارم فردا قراره پارت بدممممم

دوستان بنظرم اینجا کیوکا مزاحمه قبول دارید یا نه😎👌🏻جواب نه ن...

پارت ۸۱

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط