آری پاییز نزدیک است اما پاییز که همیشه صدای خش و خش برگ

آری، پاییز نزدیک است، اما پاییز که همیشه صدای خش و خش برگ ها در گذر ها نیست. پاییز که همیشه با بوی مهر نمی آید،
پاییز گاهی در زیر سیگاری روی میز، زیر انبوهی از خاکستر است، گاهی حوالی عطری تلخ پشت یقه ی لباسی تا شده، گاهی هم نم بارانیست که گوشه چشمانت می درخشد.
پاییز که همیشه لای برگ های زرد و نارنجی نیست، گاهی در دل کاجیست میان یک کاجزار همیشه سبز. گاهی قهوه ایست که سر می رود، غذاییست که ته می گیرد و لبخندیست که بی بهانه بر لبانت می نشیند.
ساده بگویمت، دلتنگ که باشی پاییز نزدیک است...

#روزبه_معین
دیدگاه ها (۲۲)

‎آدمها فکر می کنند اگر یک بار دیگر متولد بشوندجور دیگری زندگ...

بعضی حرف زدنا مثل یسری تلاش کردنا نتیجه ندارهـ ..دقیقا ترکیب...

یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک ...

‎تو مثل شهریور هستی‎که تا چشم باز و بسته میشود‎وقت رفتنت از ...

وقتی پوست نارنگی زیر انگشتانتمیترکد عطری در هوا پخش میشودکه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط