رمان سبز

رمان سبز🧶
یک روز نایون با مادرش دریک روستا قدیمی زندگی می کردند که مادرش به نایون گفت: هیج وقت این رومان سبز را باز نکن.(مامان نایو نوشته میشه م ن)
نایون: اما مامان من نمی تونم این رمان سبز رو در گردن داشته باشم پس کی میتونم این رو باز کنم.(بچه پاشو برو الا مامان ما بود وسایلمون رو جمع میکرد😂)
م ن: این رمان رو وقتی باز میکنی که جونت در خطر باشه یا که قراره بمیری اون وقت بازش میکنی.
نایون چشم گفت و رفت بادوستاش بازی کند دوستاش اون رو......
بچه ها ببخشید که کم بود🙃🥲
دیدگاه ها (۰)

سلام 🎀این آهنگی ی که آرمی های ایرانی برای پسرامون ( BTS ) خو...

سناریو [درخواستی]وقتی دختر ۱۴ سالتون رو با دوست پسرش میبینین...

فیک عشق وحشی قسمت شانزدهم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط