تو چه کردی که دلم را به تنم لرزاندی

تو چه کردی، که دلم را، به تنم لرزاندی
یک شـَبـه آمـدی،، وُ در دلم عُمری مانـدی

در نگاهـت چه فـروغی، نهان بود، که از پرتو ِآن
عـشق، بـر دخـمه ی تاریکِ دلم،، افـشاندی

نه تـو،، آن سان،، بـَر ِمن بودی،، وُ نه من بَـر ِتـو
که بدیـن سان،، تـو مرا،، واله ی خود گرداندی

این چه حسّی ست،، که من،، بَهـر ِتـو،، در دل دارم
آن چه احـساس خوشی بود، که سویم راندی

تـوچه کردی که با جـرعه ای از جام ِ لـبت
چشمه ی مِـهر، به صحرای دلم،، جوشاندی

تـو نبودی من از عـشق، چه میـدانستم؟
تو چه خوب آمدی،، وُ خوب به من فهماندی!
#خاص #عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

احمد سعیدی ،دلِ دیونهبا اینکه قدیمیه ولی آهنگشو دوس دارم..👌ت...

احمد سعیدی ناز نکن...تقدیم نگاهتون شبتون عاشقونه و شاد...🌹🌹 ...

قمارعشق شیرین است، اگرچه باز می‌بازم...!!!تو از آس دلت مغرور...

چای میریزم ولی تنها خیالت بامن استطعم قندان لب وچشم زلالت با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط