آیدا خوب نازنینم

آیداى خوب نازنینم!
مدت‌هاست که برایت چیزى ننوشته‌ام.
زندگى مجال نمى‌دهد: غم نان!
با وجود این، خودت بهتر مى‌دانى:
نفسى که مى‌کشم تو هستى؛
خونى که در رگ‌هایم مى‌دود و حرارتى که نمى‌گذارد یخ کنم.
امروز بیشتر از دیروز دوستت مى‌دارم و فردا بیشتر از امروز.

و این، ضعف من نیست: قدرت تو است.

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۲)

گفتم نگاه می‌کندم مست می‌شومچشمش شراب بود و کسی باورش نشد! #...

روسری وا میکنی خورشید عینک می زند !دسته گل غش میکند پروانه پ...

محبّت کهنه چون شدتازه گردد زورِ بازویشبه مطلب می‌رساند عاقبت...

می بوسمت یک روز در میدانِ آزادیمی بوسمت وقتی که تهران دستِ م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط