تناسخ چپتر ۱۹

اینقدر ناراحت نباشین :

خیلی ناراحتو عصبانی ام همش تقصیر منه

راستی تانجی...تانجیرو چی حالش خوبه؟

نزوکو داد میزنه و میگه : تووووو داری تو این موقیعتتتتت حال برادر خنگول من که اونطرف ایستاده و انگار داره فیلم سینمایی نگاه میکنه رو میپرسیییییی؟؟؟؟

یهو ائویی میادو میگه : بچه ها هنوز امیدی هست، گیو،شینوبو رو بزار روی زمین

شینوبو رو میزارم روی زمین و به نگاه به لباسم میکنم یه خونی شده

ائویی یکم خون از یه مرکز..... آورده و داره به شینوبو میده

کانائو آروم میگه : کاشکی خوب شه

داد میزنم : معلومه که خوب میشه.....عمرا مارو تنها بزاره.....مگه نه...ائویی؟

آئویی : میتونم ۶۳% احتمال بدم که زنده بشه

آئویی زخمای شینوبو رو نیبنده و بعدش.....

شینوبو یکی از چشماشو باز میکنه.... بعد اون یکی چشمشو بعد بلند میشه

همه خوشحال میشن ولی انگار از خوشحالی لال شدن

شینوبو یه نگاه به سمت راستش میکنه بعد سمت چپ

توجه : الان از طرف شینوبو داستان گفته میشه

گیو..... حالت ....خوبه؟؟

میتسوری : چییییییی پس ما چی

آخه شما ها آسیب جدی ندیدین ولی گیو خیلی خون روی لباساشو

گیو محکم شینوبو رو بغل میکنه

دستمو میزارم روی دستش

نویسنده: بعد همه میان بغلش میکنن

تانجیرو : راستی تو داشتی منو خنگول صدا میکردی نزوکو؟

نزوکو : لی لی لی لی ها؟ چی ؟ نه من با ....تو نبودم من با... کامابوکو گونپاجیرو بودم هه هه هه😅😅

تانجیرو : آره... خیلی بامزه ای ...نزوکو

نزوکو : الفرار☠

بعد میوفتن به جون هم

چند سال بعد

حداقل خوب شد باهم تو یه دانشگاه افتادیم .نه؟؟؟

گیو : آره تازه نمیدونی دیروز چی شد

چی شد مگه یه روز نبودم

گیو : نزوکو به زنیتسو اعتراف کرد و همچنین کانائو به تانجیرو

راستی یادته کامیرا رو؟

گیو : آره یادمه چطور؟

بنظرت دوباره سپاه شیطان کش.... درست میشه؟

گیو : امممم خب نمیدونم

بعد شینوبو به آسمون نگاه میکنه

پایان رمان