عشق تو بهم ریخته اعصاب و روانم

#ناخوش شده‌ام #درد تو افتاده به جانم
باید  چـــه  بگویم  به  پرستار  جوانم؟

باید چه بگویم؟ تو بگو، ها؟ چه بگویم
وقتی کـــه ندارد خبــــر از درد نهانم؟

#تب کرده‌ام امــا نه به تعبیر طبیبان
آن تب که گل انداخته بر گونه‌ی جانم

#بیماری من عامل بیگانـــه ندارد
#عشق تو بهم ریخته #اعصاب_و_روان ام

آخر چه کند با دل من #علم_پزشکی
وقتی که به دیدار تو بسته ضربانم؟

لب بسته‌ام از هرچه سوال است و جواب است
می‌ترسم اگر باز شود قفــل دهانـــم-

این گرگ پرستار به تلبیس دماسنج
امشب بکشد نام تـــو از زیـر زبانــم!

می‌پرسد و خاموشم و می‌پرسد و خاموش...
چیزی کــــه عیان است چه حاجت به بیانم!
دیدگاه ها (۷)

جا برای زخم‌های تازه کم دارم رفیق

سوز آه و ناله ات

و #تهوعتنها چاره‌ی لقمه‌ای استکه هضم نمی‌شود...

خیر شما رسیده به ما مرحمت زیاد

ناخوش شده ام درد تو افتاده به جانم باید چه بگویم به پرستار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط