کاش اولین باری که دیدمت

کاش اولین باری که دیدمت


به دلم می گفتم، عاشقت نشود،

به زبانم می گفتم ،چیزی نگوید،

به دستانم می گفتم لمست نکنند،

به پاهایم می گفتم هم قدمت نشوند،

اما چشمهایم،

این چشمهای لعنتی،

همه ی این کارها را خودشان کردند.....
دیدگاه ها (۷)

تفـــــاوتے نـــــدارد خوابــ باشـم یا بیـــــدار زیبـــــات...

چشمانمهمه ی دارایی من است!تو شرطت را دوست داشتن بگذار،مدیونم...

برای "تسخیر" قلبم نیازی به "لشکرکشی" نیست.چشم‌هایت را که به ...

سرآغازِ زندگیبی شکصدای خندیدنِ کسی ست کهدوستش داریم...می شود...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط