پارت ۱
پارت ۱
ویو ا.ت:با صدای الارم ساعتم بیدار شدم رفتم یه دوش ۱۰ مین گرفتم اومدم بیرون چون زیاد ارایش نمیکردم فقد پنکیک و روژلب و...موهامو خشک کردم استرس دارم روز اول مدرسمه.
ویو کوکی:با الارم گوشیم بیدار شدم رفتم یه دوش ۱۰ مین گرفتم اومدم بیرون لباسمو پوشیدم اومدم بیرون موهامو خشک کردم و رفتم از اتاقم بیرون که خدمتکارا صبحانه اماده کره بود نشستم خوردمو ساعت ۶:۳۰ شد منم گفتم نیم ساعت زود تر برم.
ا.ت: رفتم پایین غذا رو که خورم دیدم ساعت ۶:۳۰ پوشیدم رفتم مدرسه.
کوکی:راننده منو برسون مدرسه.
راننده:چشم بفرمایید.
ا.ت:راننده میخوام خودم برونم.
راننده:باشه خانم بفرمایید.
ا.ت:مرصیی بای.
(دوتاشون باهم رسیدن به مدرسه)
کوکی:مرصی راننده ت برو خودم زنگت میزنم بیای دنبالم
راننده چشم اقا.
(خب ا.ت بایسشووو اونجا میبینه یکی مثل مننن که بایسم کوکیههه)
ا.ت:عرررر این شیر موزز منه عرررررر
کوکی:خب روز اول مدرسه ببینم با کیا دوست میشمم؟
ا.ت:عر بزار ببینم باهاش میتونم دوست بشم.
(این دوتا رفتن مدرسه این دوتا تو یه مدرسه بودن)
ا.ت:ارههه همینههه.
کوکی:چرا اینجوری نگام میکنه؟،ولش الان استاد میاددد.
ا.ت:استاد اومد.الان وقت اومدنه (زیر لبی)
استاد:بلند شید خودتونو معرفی کنید.
(همه خودشونو معرفی کردن)
(بعد از اولین زنگ کلاس کلاس تفریح)
هانا:سلام دختر خوبی میشه باهم دوست بشیم؟
ا.ت:من اره حتما
هانا:مرسی میشه اسمتونو بدید؟
ا.ت:اره من کیم ا.ت هستم تو چی؟
هانا:اهان من کیم هانا هستم.
ا.ت:خوشبختم
هانا:خوشبختم
هانا:ا.ت ا.تت
ا.ت:بله
هانا:بیا رفیق صمیمی شیم اوکی
ا.ت:باشه رفیق جون
هانا:اخخخخ جوننن
کوکی:هعییی برم قهوه بخورم.
چا اوون وو:یه بچه کیوتیه مثل من برم باهاش رفیق شم من عاشق کیم هاناممم.
کوکی:چه قوه ی خوشمزه ای
ا.ت:یه نوشیدنی لطفا
بوفه دار:چشم.........بفرمایید
ا.ت:مرسی برم سر یه میزی بشینم عر کوکی اومده اینجا.
کوکی:وای این دختره فک کنم دوسم داره چون من یه سلبریتیمم.
ا.ت:وایییی امروز باید برم کار مدلیم رو انجام بدمممم.
خب تا اینجا بسه😂دستم درد گرف تا برم فردا براتون پارت هارو بزارم🥲🐇
حمایت فراموش نشه💜🥺
اگه خوشتون اومد تو کامنت ها بهم بگید🐇🥲
ویو ا.ت:با صدای الارم ساعتم بیدار شدم رفتم یه دوش ۱۰ مین گرفتم اومدم بیرون چون زیاد ارایش نمیکردم فقد پنکیک و روژلب و...موهامو خشک کردم استرس دارم روز اول مدرسمه.
ویو کوکی:با الارم گوشیم بیدار شدم رفتم یه دوش ۱۰ مین گرفتم اومدم بیرون لباسمو پوشیدم اومدم بیرون موهامو خشک کردم و رفتم از اتاقم بیرون که خدمتکارا صبحانه اماده کره بود نشستم خوردمو ساعت ۶:۳۰ شد منم گفتم نیم ساعت زود تر برم.
ا.ت: رفتم پایین غذا رو که خورم دیدم ساعت ۶:۳۰ پوشیدم رفتم مدرسه.
کوکی:راننده منو برسون مدرسه.
راننده:چشم بفرمایید.
ا.ت:راننده میخوام خودم برونم.
راننده:باشه خانم بفرمایید.
ا.ت:مرصیی بای.
(دوتاشون باهم رسیدن به مدرسه)
کوکی:مرصی راننده ت برو خودم زنگت میزنم بیای دنبالم
راننده چشم اقا.
(خب ا.ت بایسشووو اونجا میبینه یکی مثل مننن که بایسم کوکیههه)
ا.ت:عرررر این شیر موزز منه عرررررر
کوکی:خب روز اول مدرسه ببینم با کیا دوست میشمم؟
ا.ت:عر بزار ببینم باهاش میتونم دوست بشم.
(این دوتا رفتن مدرسه این دوتا تو یه مدرسه بودن)
ا.ت:ارههه همینههه.
کوکی:چرا اینجوری نگام میکنه؟،ولش الان استاد میاددد.
ا.ت:استاد اومد.الان وقت اومدنه (زیر لبی)
استاد:بلند شید خودتونو معرفی کنید.
(همه خودشونو معرفی کردن)
(بعد از اولین زنگ کلاس کلاس تفریح)
هانا:سلام دختر خوبی میشه باهم دوست بشیم؟
ا.ت:من اره حتما
هانا:مرسی میشه اسمتونو بدید؟
ا.ت:اره من کیم ا.ت هستم تو چی؟
هانا:اهان من کیم هانا هستم.
ا.ت:خوشبختم
هانا:خوشبختم
هانا:ا.ت ا.تت
ا.ت:بله
هانا:بیا رفیق صمیمی شیم اوکی
ا.ت:باشه رفیق جون
هانا:اخخخخ جوننن
کوکی:هعییی برم قهوه بخورم.
چا اوون وو:یه بچه کیوتیه مثل من برم باهاش رفیق شم من عاشق کیم هاناممم.
کوکی:چه قوه ی خوشمزه ای
ا.ت:یه نوشیدنی لطفا
بوفه دار:چشم.........بفرمایید
ا.ت:مرسی برم سر یه میزی بشینم عر کوکی اومده اینجا.
کوکی:وای این دختره فک کنم دوسم داره چون من یه سلبریتیمم.
ا.ت:وایییی امروز باید برم کار مدلیم رو انجام بدمممم.
خب تا اینجا بسه😂دستم درد گرف تا برم فردا براتون پارت هارو بزارم🥲🐇
حمایت فراموش نشه💜🥺
اگه خوشتون اومد تو کامنت ها بهم بگید🐇🥲
۳.۲k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.