امیرعلیقربانی

دیدگاه ها (۱۶)

به خود می‌اویزمدست می‌کشم از فکر کردن به توقدر یک پنجره بیخی...

به تلافی این جنوندل می‌گیرم ازهر چه لـیـــــــــلا...#امیرعل...

ای که به یهودایی ما رسیده ایگرچه پرده‌ برای ما به شام اخر رس...

طوفان شکسته‌ایماما پر از دلهره‌ایمتن شکسته‌ی ما راساز می‌کنن...

و اگر به اراده من بودبیت آخر غزلی میشدمآنجا که شاعر... معشوق...

دسـت بـرداراز این تــازیــانـه زدن‌هــای بی‌ثــمرما همان اسب...

دعــا پیـشکش‌ت بــادآب را در ســراب ونان رادر کوه قاف گذاشته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط