خوندن بدون لایکو کامنت حرامه
خوندن بدون لایکو کامنت حرامه.
you and me
P20
که ناگهان تهیونگ چونه دختر رو تویه دستش گرفتو سره دختر رو بالا اورد و سریع ل*بهاش رو رویه ل*بهایه ا/ت گذاشت ا/ت اولش تعجب کرد بعدهمکاری کرد تهیونگ ا/ت رو با تشنگی میبوسید بوسشو خیلی بیشتر شده بود و تهیونگ داشت ا/ت رو به سمت تخت میبرد که ا/ت از تهیونگ جدا شد.
ا/ت نگاهی به تهیونگ کرد.
تهیونگ خمار نگاه ا/ت میکردواز رویه لباس بدنه دختر رو لمس میکرد.
ا/ت لب زد.(علامتش+)
+:ولی من هنوزم نمیتونم بهت اعتماد کنم.
(علامت ته_)
_:لطفا من دوست دارم.
+:نمیتونم اجازه بدم بهم دست بزنی.از تهیونگ کامل جدا شد.
+:من حتا نمیدونم حسم بهت واقعی هست یا نه اصن حسی بهت دارم؟
_:بهم فرصت بده که من عشقمو نسبت به تو ثابت کنم لطفا.
+:من به زمان احتیاج دارم تا درباره این قضیه فکر کنم.
ا/ت به سمته دره اتاق رفتو با باز کردنش لب زد.
+:من میرم لطفا دنبالم نیا به چند روزیو سره کار نمیام.
ا/ت از خونه رفت بیرونو یه تاکسی گرفت تا خونه ی خودشون.
تهیونگ وسط اتاق وایساده بودو به افکاره پلیدی که داشت فکر میکرد اون اصلا عاشقه دختر نبود قصد سوءاستفاده از اونو داشت.
_:چقدر لباش شیرین بودن.
تهیونگ با بهت به ساعته رویه دیوار نگاه کرد قراری که با خواهرش و دوست پسره خواهرش داشت رو فراموش کرده بود پس سریع اماده شد.
یه کت شلواره مشکی با ادکلن تلخ بیشتر جذابش میکرد .بعد آماده شدن سواره ماشینه فراری مشکی که داشت شد و حرکت کرد
(اسلاید دوم لباسه تهیونگ برایه رستوران)
(اسلاید سوم ماشینه تهیونگ)
you and me
P20
که ناگهان تهیونگ چونه دختر رو تویه دستش گرفتو سره دختر رو بالا اورد و سریع ل*بهاش رو رویه ل*بهایه ا/ت گذاشت ا/ت اولش تعجب کرد بعدهمکاری کرد تهیونگ ا/ت رو با تشنگی میبوسید بوسشو خیلی بیشتر شده بود و تهیونگ داشت ا/ت رو به سمت تخت میبرد که ا/ت از تهیونگ جدا شد.
ا/ت نگاهی به تهیونگ کرد.
تهیونگ خمار نگاه ا/ت میکردواز رویه لباس بدنه دختر رو لمس میکرد.
ا/ت لب زد.(علامتش+)
+:ولی من هنوزم نمیتونم بهت اعتماد کنم.
(علامت ته_)
_:لطفا من دوست دارم.
+:نمیتونم اجازه بدم بهم دست بزنی.از تهیونگ کامل جدا شد.
+:من حتا نمیدونم حسم بهت واقعی هست یا نه اصن حسی بهت دارم؟
_:بهم فرصت بده که من عشقمو نسبت به تو ثابت کنم لطفا.
+:من به زمان احتیاج دارم تا درباره این قضیه فکر کنم.
ا/ت به سمته دره اتاق رفتو با باز کردنش لب زد.
+:من میرم لطفا دنبالم نیا به چند روزیو سره کار نمیام.
ا/ت از خونه رفت بیرونو یه تاکسی گرفت تا خونه ی خودشون.
تهیونگ وسط اتاق وایساده بودو به افکاره پلیدی که داشت فکر میکرد اون اصلا عاشقه دختر نبود قصد سوءاستفاده از اونو داشت.
_:چقدر لباش شیرین بودن.
تهیونگ با بهت به ساعته رویه دیوار نگاه کرد قراری که با خواهرش و دوست پسره خواهرش داشت رو فراموش کرده بود پس سریع اماده شد.
یه کت شلواره مشکی با ادکلن تلخ بیشتر جذابش میکرد .بعد آماده شدن سواره ماشینه فراری مشکی که داشت شد و حرکت کرد
(اسلاید دوم لباسه تهیونگ برایه رستوران)
(اسلاید سوم ماشینه تهیونگ)
- ۲۸.۶k
- ۱۶ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط