شاعرم شب ها برایت شعربافی میکنم

شاعرم شب ها برایت شعربافی میکنم
هر چه کردی با دلم دارم تلافی میکنم

چشم هایت دفتر شعر است و من هم ناشرم
صفحه صفحهِ پلک هایت را صحافی میکنم

می نویسم : "لا لبی الّا لبانِ قرمزت"
بوسه ای بر روی لب هایت اضافی میکنم

من به تو وابسته هستم درک کن من را اگر
گاه گاهی فکرهای ِ انحرافی میکنم

فال میگیرم ببینم عاشقم هستی تو... آه!
عاشقت هستم اگر کاری خُرافی میکنم

صبح شد شعرم برایِ وصف تو کافی نشد
این غزل را هم در اینجا با «تو» کافی میکنم
هزار پاییز هم بیاید ،
اندازه ی
چشمهای تو
شاعرانگی
نمی داند

‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌
دیدگاه ها (۱)

تقصیر جمعه نیستکه غمگین و خسته امایراد جای دیگریست؛ دلم را ش...

آمد و رفت و دلم برد و کنون حاصل وصلاشک گرمی است که بنشسته به...

اندوه تو شد وارد کاشانه‌ام امشبمهمان عزیز آمده در خانه‌...

‌چو شب به راه تو ماندمکه ماه من باشیچراغ خلوت اینعاشق کهن با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط