ازتوکه میگویم

ازتوکه می‌گویم
بغض گلوی‌احساسم
رامی فشارد
واشک ازچشمانم می بارد
نبودنت دنیایست به
وسعت تمام‌غمها
وشعربهانه
تاحصارکلمات را بشکنم
وبگویم "عشق‌جاودانه‌ی‌من"
دیگرچیزی ازمن
باقی نمانده
توسالهاست رفته ای
من‌ درکوچه پس
کوچه های دلتنگی ازتو
ودوست داشتنت
ازنگاه عاشقانه ات
ازچشمان‌آسمانی‌ات
جامانده ام....
دیدگاه ها (۰)

.عالیجنابِ یواشڪۍام امشب ازآن شب‌هاستڪه دل قرار ندارد برایت ...

خدا عمري به من بدهدپير شدنت را نظاره كنمغر زدنت راموهاي پر پ...

صبحها دلم عجیب بیتاب میکند برای چیدن دانه دانهسیب درخت اندام...

گیرند همه روزه و من گیسـویتازجمله این دوازده ماه تمامیک ماه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط