صد دانه یاقوت با دست بسته

صد دانه یاقوت با دست بسته
در بین تابوت با جسم خسته
خیلی غریب است یاقوت در خاک
او آسمانی است فرزند افلاک
یاقوتها را در خاک و خاشاک
دستی نهان کرد از قوم ضحاک
یاقوتها را در خاک می کاشت
افسوس یاقوت جان در بدن داشت
او خاک می ریخت او دست و پا زد
نه دست و پا نه ! انگشت و پا زد
حیف است رحمی رویش چه زیباست
اهل زمین نیست غواص دریاست
سرخ است و گلگون نامش شهید است
با استخوانی از ره رسیده است
#شهدای_غواص
#پیامی_آورده_اند
دیدگاه ها (۳)

ای مادرخرده نگیر که این همه سال....نه خطی نه خبری....دستشان ...

غواصان نگران شدند و آمدند...بسیار جای دلسوزی دارد اما بیش از...

بگو از کدوم لشکر و رسته ای ؟گروهان چندم ؟ کدوم دسته ای ؟لباس...

بوی فاطمیه می آید لابد لحظه آخر ذکر یازهرا سلام الله علیها گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط