مثل چای با عطر هل وسط سرمای زمستان

مثلِ چای با عطرِ هل وسطِ سرمای زمستان،
مثلِ آرامشِ آغوشش در اوجِ تشویش،
مثلِ عطرِ یک آشنا در غریب ترین نقطه جهان،
مثلِ خنکایِ نفس هایش رویِ پیشانی داغِ تبدارت،
مثلِ پنج دقیقه خوابِ صبح،
میچسبد به جان
یکی که اسمش بی هیچ قید و شرطی
رفیق است
در این قطحی واژه ی دوست...
دیدگاه ها (۱۰)

نه مثل فرهادکوهی برای تراشیدن دارمنه مثل مجنونبیابانی برای د...

عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است عاقلان دیوانه گرد...

باید خوشبخت تر از همه یِ مردانِ دنیا باشید,اگر یک دختری در ا...

تو در مورد دلتنگی چی میدونی؟از حفره‌های دردناکِ توی دل آدمها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط