آمدنت را یادم نیست

آمدنت را یادم نیست
بۍصدا آمدۍبۍآنڪہ من بدانم،
بۍاجازه ماندۍبۍآنڪہ من بخواهم،
اما
اڪنون باذره ذره وجودم
ماندنت را تمنا مےڪنم
مهمان ناخوانده قلبم،
بمان ڪہ ماندنت را سخت
دوست دارم
دیدگاه ها (۱)

غیـر رویت هرچہ بینـم نـور چشمم ڪم شـود هـرڪسے راره مـدهاے پـ...

چه زیباست چشمانی که فقط مال تو باشددر عمق نگاهش تو باشی و فق...

مردانگی یعنی..اگر زنی خواستسرش را بر شانه ات بگذاردببینیطاقت...

کاش میدانستی هوایت که به سرم می زنددیگر در هیچ هوایی نمی توا...

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌...

𓇼 ⋆.˚ 𓆉 𓆝 𓆡⋆.˚ 𓇼فیک جدیددددد ولی حوصله ندارم معرفی کنم پس پا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط