تا که دستم با عطش آویز شد برگردنت
تا که دستم با عطش آویز شد برگردنت
زیرِ انگشتانِ من پاییز شد ، باغِ تنت
مستی ام از مستی انگور هم پیشی گرفت
تا که تر کردم لبی با باده ی پیراهنت
جراتِ مستی به افکار ضعیفم چیره شد
چشم ها را بستم و آغاز شد بوسیدنت
مستِ لایعقل شدم رندانه خندیدم به تو
مثل لبخندی که میزد چین و چاک دامنت
نوبرِ فصلِ خزانِ کوچه باغِ عاشقی !
فصل پاییز آمده ، الزام دارد چیدنت...🦋💞🦋
وقت عالی متعالی جانانم 💐🫂🧿🌐
#saharshehim💖
#عاشقانه
#عزیزترین_ابدیم❤
زیرِ انگشتانِ من پاییز شد ، باغِ تنت
مستی ام از مستی انگور هم پیشی گرفت
تا که تر کردم لبی با باده ی پیراهنت
جراتِ مستی به افکار ضعیفم چیره شد
چشم ها را بستم و آغاز شد بوسیدنت
مستِ لایعقل شدم رندانه خندیدم به تو
مثل لبخندی که میزد چین و چاک دامنت
نوبرِ فصلِ خزانِ کوچه باغِ عاشقی !
فصل پاییز آمده ، الزام دارد چیدنت...🦋💞🦋
وقت عالی متعالی جانانم 💐🫂🧿🌐
#saharshehim💖
#عاشقانه
#عزیزترین_ابدیم❤
۲.۳k
۳۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.