.
.
موسم رفتن او یک شب #بارانی بود
قلب من منتظر صاعقه ای آنی بود
تا به آتش بکشد هستی ناچیز مرا #عشق ، دیوانه تر از آنچه که میدانی بود
چهره #پنجره ها در تب مبهم می سوخت
خانه درگیر غمی ساکت و سیمانی بود
حکم تابوت مرا داشت به دستش ، #چمدان
بی خبر بود خودش ، قاتل پنهانی بود
#شعر من در تپش ثانیه ها جان می داد
با غزل در صدد قافیه _ درمانی بود
پاره می کرد #سفر ، بغض گریبانم را
او ولی در هوس موی پریشانی بود
بر لبش زمزمه ی تلخ #خداحافظی و ..
بر لبم پرسشِ معصومِ نمی مانی؟! بود
.
.
#پروین_نوروزی
.
. #میکاپ #دختر #لاکچری #تابستان #شهریور #پسر #آرایشی #باران #قدیمی #سنتی #دریا #تاکسی #آسمان #زمستان #شهریور
موسم رفتن او یک شب #بارانی بود
قلب من منتظر صاعقه ای آنی بود
تا به آتش بکشد هستی ناچیز مرا #عشق ، دیوانه تر از آنچه که میدانی بود
چهره #پنجره ها در تب مبهم می سوخت
خانه درگیر غمی ساکت و سیمانی بود
حکم تابوت مرا داشت به دستش ، #چمدان
بی خبر بود خودش ، قاتل پنهانی بود
#شعر من در تپش ثانیه ها جان می داد
با غزل در صدد قافیه _ درمانی بود
پاره می کرد #سفر ، بغض گریبانم را
او ولی در هوس موی پریشانی بود
بر لبش زمزمه ی تلخ #خداحافظی و ..
بر لبم پرسشِ معصومِ نمی مانی؟! بود
.
.
#پروین_نوروزی
.
. #میکاپ #دختر #لاکچری #تابستان #شهریور #پسر #آرایشی #باران #قدیمی #سنتی #دریا #تاکسی #آسمان #زمستان #شهریور
۲.۴k
۲۶ مهر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.