میون اون همه شلوغی بین صندلیای تالار عروسی داشت تاتی میکر
میون اون همه شلوغی بین صندلیای تالار عروسی داشت تاتی میکرد و مامانش دنبالش بود. داشت از کنارم رد میشد که گفتم بیا پیش خاله...
با خنده ی شیرین و دلبرش اومد طرفم
بغلش کردم و نشوندمش رو میز، دقیقا روبروم
بین اونهمه تلخی، شد شیرینی لحظم، شد باعت تغییر حالم
باعث شد از فضای تالار کَنده بشم و پرت بشم تو یه دنیای شیرین دیگه
مگه میشد این قندعسل بخنده برات و شاد نشد؟
بهش شکلات دادم و مشغول بازی با شکلاتش بود ک دلم خواست این لحظه رو با این کوچولوی دوست داشتنی که حتی اسمش رو نفهمیدم ثبت کنم
کاش مث بچه ها دلمون پاک بود کسیو با حرفامون آزار نمیدادیم، کاش با ی لبخند کوچیک که به ظاهر خیلی بی اهمیت میاد، دل خیلیا رو شاد کنیم و باعث حال خوبشون بشیم
پ.ن:میدانم که یک عدد مریض برای کوچولوی دوست داشتنیم شاخ گذاشته😐🤦(دلم میخاد اسمشو پیش خودم فرشته بزارم😍😌❤️)
پ.ن: نمیدونم چرا نینیا اینقد واسم آرامش بخشن،شاید بخاطر اینه تازه از پیش خدا اومدن و بوی خدا رو میدن :)
پ.ن: خسته از قضاوتاااااا
#سینا_درخشنده_سقوط🎶✨
۱۳۹۹/۱۲/۲
۰۰:۱۱
با خنده ی شیرین و دلبرش اومد طرفم
بغلش کردم و نشوندمش رو میز، دقیقا روبروم
بین اونهمه تلخی، شد شیرینی لحظم، شد باعت تغییر حالم
باعث شد از فضای تالار کَنده بشم و پرت بشم تو یه دنیای شیرین دیگه
مگه میشد این قندعسل بخنده برات و شاد نشد؟
بهش شکلات دادم و مشغول بازی با شکلاتش بود ک دلم خواست این لحظه رو با این کوچولوی دوست داشتنی که حتی اسمش رو نفهمیدم ثبت کنم
کاش مث بچه ها دلمون پاک بود کسیو با حرفامون آزار نمیدادیم، کاش با ی لبخند کوچیک که به ظاهر خیلی بی اهمیت میاد، دل خیلیا رو شاد کنیم و باعث حال خوبشون بشیم
پ.ن:میدانم که یک عدد مریض برای کوچولوی دوست داشتنیم شاخ گذاشته😐🤦(دلم میخاد اسمشو پیش خودم فرشته بزارم😍😌❤️)
پ.ن: نمیدونم چرا نینیا اینقد واسم آرامش بخشن،شاید بخاطر اینه تازه از پیش خدا اومدن و بوی خدا رو میدن :)
پ.ن: خسته از قضاوتاااااا
#سینا_درخشنده_سقوط🎶✨
۱۳۹۹/۱۲/۲
۰۰:۱۱
۹.۰k
۰۱ اسفند ۱۳۹۹