دستم به قلم رفت که سازی بنوازم

دستم به قلم رفت که سازی بنوازم
با نغمه ی سازم غزلی تازه بسازم

از چشم تو یک جام پر از باده بگیرم
با اسب خیالم به همه دهر بتازم

آوای منه دل شده در شهر بپیچد
آنجا که دل و عقل به ناز تو ببازم

رسوایی من رونق افسونگری تست
هرچند کنی جور به این جور بنازم

گفتی که نگویم همه اسرار نهان را
مجنون تو هستم نه که من محرم رازم.


🧚‍♀‌♥️⁩💚‌♥️⁩🧚‍♀
دیدگاه ها (۰)

دانشگاه سبزوارپسرها با زور میخواستن وارد سلف دخترها بشن که د...

🔻 خسارت کافی است. دانشگاههای دولتی را پولی کنید🔹خنده دار نیس...

#هر_‌دو_بخوانیم🔷 با همدیگر زیاد بخندید، این مسئله باعث میشود...

💙بسم الله الرحمن الرحیم💙هر که روزش با سلامی برحسین(ع) آغاز ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط