ترجمه لایو جونگکوکی در ویورس
ترجمه لایو جونگکوکی در ویورس:
🐰: سلام
🐰:میرم دستشویی
🐰:بچهها، اینو ببینید! میدونید این چیه، مگه نه؟ (آویز لباس)
🐰:همیشه همراهمه!
🐰:باید میشستمش ولی حوصله نداشتم، برای همین رفتم روی مبل، تلویزیون رو روشن کردم، یه موزیک گذاشتم و به فکر شماها افتادم، برای همین این لایو رو گذاشتم.
🐰:بچهها، امیدوارم سوءتفاهم نشه! یه جورایی...
🐰:من... ۹ تا از این کلاههای مشکی رو دارم
🐰: باید ویتامین بخورم. این تیشرتو تو آمریکا خریدم و خیلی دوسش دارم.
🐰:میخوام لباسای شسته شده پشت سرم رو نگاه کنم، همه سیاهن.
🐰:باید موهام رو درست کنم، صبر کنین.
🐰:اوه، همون قبله
🐰:باید برم حالت دائم بدم. موهام بلنده. بلنده، مگه نه؟
🐰:"درش بیار"؟ آه، کلاهتو دربیار.
🐰:دارم وزن کم میکنم. خیلی ورزش میکنم.
🐰: "همه چیز رو دربیارم و بچرخم؟" آه، منظورت اینه که کلاهم رو دربیارم.
🐰: این حرفت منو ترسوند. داشتم فکر میکردم ازم خواستی تیشرتم رو دربیارم و همینطوری راه برم!😂😂
🐰: لباسام مشکین، خونهم مشکیه، همه چی مشکیه. برای همین وقتی کلاهم رو میذارم، احساس میکنم سرم داره تو هوا شناور میشه!
🐰: آره، درسته. تولدم داره نزدیک میشه. ممنونم بابت تبریکاتون
🐰: در اصل برنامه داشتم با تهیونگ هیونگ ورزش کنیم و سامگیوپسال بخوریم، ولی بعدش یه سری کار پیش اومد، برای همین فقط دو تا کیمباپ خوردم.
🐰: این روزا عطر خیلی دوست دارم، برای همین اینجا هم یه چیزی روشن کردم بو پخش میکنه
🐰: دلیل اینکه به سمت عطر و خوشبوکننده ها کشیده شدم، این بود که وقتی آمریکا بودیم، تو حموم یه عطر واقعاً خوبی بود. برای همین به محض اینکه برگشتیم، یه سری از اونها رو خریدم.
🐰: "دوش بگیرم ساعت 11 شب؟" ولی حدود 4 دقیقه دیگه به اون ساعت باقی مونده.
🐰: واقعاً فقط 4 دقیقه مونده؟ دارین منو مجبور میکنین برم دوش بگیرم؟ میخنده
🐰: آخه... وقتی تو آمریکا با اعضا بودیم و کلی فعالیت داشتیم خیلی خوب بود، اما وقتی به خونه میرسم دیگه فقط... چون اینجا هیچکس نیست.
🐰: تنها بودن رو دوست دارم، ولی وقتی باهم بودیم هیچوقت خندهمون قطع نمیشد.
🐰: بچهها، شما که سالمین، مگه نه؟
🐰: اینجا طبقه اوله. تلویزیون و مبل روبروش هست.
طبقه دوم هال و نشیمنه
🐰: "ضبط آهنگا تموم شد؟" نه، هنوز نه.
🐰: هنوز خیلی کار هست! واقعاً زیاد!
🐰: "وقتی کولر روشنه عود روشن نکن". چی؟ چرا؟
🐰: تو این مواقع... باید از ChatGPT بپرسیم! بریم از ChatGPT استفاده کنیم.
🐰: بمی؟ بمی حالش خوبه! خیلی خیلی خوبه!
🐰: آه، اما بمی یه مشکلی داره، آخه... دکترا گفتن که دیسک کمر بمی ممکنه هرلحظه جابجا بشه.
🐰: خیلی ازش مراقبت کردم، برای همین حالش بهتر شده...
🐰: «به روز تولدت فک میکنی؟»
🐰: نه، من فقط این روز رو به عنوان روز تولدم قبول دارم، برای همین وقتی برام آرزوی خوشحالی میکنید واقعاً ممنون میشم.
🐰: باید به پدر و مادرم بگم که ازشون ممنونم، چون معمولاً نمیتونم اینو بگم... تو چنین روزایی باید حتماً بگم.
🐻: سلام.
🐻: یه لحظه صبر کن.
🐻: تازه دوش گرفتم.
🐰: ولی موهات نشون نمیده.
(بهخاطر اینکه موها خیس نیست، به نظر نمیرسه.)
🐰: منم باید برم دوش بگیرم.
🐰: میرم دوش میگیرم و برمیگردم، تو همین مدت ادامه بده.
🐻: نه، خستم.
🐰: جدی؟ پس برو بخواب.
🐻: بعد از دوش گرفتن برنمیگردی دیگه، نه؟
🐰: ولی میذارم روشن باشه ?
🐻: واقعاً؟ غذا سفارش دادم، میتونم تا اون موقع غذا بخورم؟
🐰: موهاتو کوتاه کردی؟ چرا کوتاه کردی؟
🐻: چشمامو اذیت میکرد.
🐰: دلیلت خیلی ساده بود. من میذارم موهام بلند بشه. آرمی، خوششون نمیاد، نه؟
🐻: آرمی موهای کوتاه ما رو دوست دارن. این مدلی (خیلی کوتاه) رو دوست دارن؟
🐰: نه، منظور این نیست که ما دیگه سرباز نیستیم...
🐻: ولی من فقط ش/رت پوشیدم
🐰: آه، ش/رت؟ جالبه
🐰: چرا صدام عجیب بود؟ میکروفون مشکل داشت
🐰: صدام عجیب میومد؟
🐻: نه، صدا عجیب نبود.
🐰: واقعاً؟
🐻: هیونگ داره میره مسواک بزنه الآن!
🐻:( از لایو خارج میشه)
🐰 خب، حالا برم صورتمو بشورم.
🐰 آخ، واقعاً کمر درد میکنه!
🐰 آه، چه حس خوبی داره دویدن.
🐰 شما امروز همگی واقعا زحمت کشیدید!
🐰 ممکنه خیلی از شماها سر کار باشن، بعضیاتونم احتمالاً دارن درس میخونن، کار میکنن یا حتی دارن میرن بخوابن.
🐰 همتون سختی کشیدید، پس لطفاً یه استراحت خوب به خودتون بدید.
🐰: امروز همه عالی کار کردین. زیاد استراحت کنین و خوب بخوابین. فردا باید زود پاشم.
🐰: پس من میرم. به علاوه، به زودی تولدمه و حتماً لایو میگذارم. خداحافظ.
🐰: اگر فرصت بشه، کنار رود هان لایو میگیرم. به نظر باحال میاد. خداحافظ، دوستتون دارم.
🐰: خداحافظ. برید خوب استراحت کنین.
🐰: خداحافظ. 👋
🐰: سلام
🐰:میرم دستشویی
🐰:بچهها، اینو ببینید! میدونید این چیه، مگه نه؟ (آویز لباس)
🐰:همیشه همراهمه!
🐰:باید میشستمش ولی حوصله نداشتم، برای همین رفتم روی مبل، تلویزیون رو روشن کردم، یه موزیک گذاشتم و به فکر شماها افتادم، برای همین این لایو رو گذاشتم.
🐰:بچهها، امیدوارم سوءتفاهم نشه! یه جورایی...
🐰:من... ۹ تا از این کلاههای مشکی رو دارم
🐰: باید ویتامین بخورم. این تیشرتو تو آمریکا خریدم و خیلی دوسش دارم.
🐰:میخوام لباسای شسته شده پشت سرم رو نگاه کنم، همه سیاهن.
🐰:باید موهام رو درست کنم، صبر کنین.
🐰:اوه، همون قبله
🐰:باید برم حالت دائم بدم. موهام بلنده. بلنده، مگه نه؟
🐰:"درش بیار"؟ آه، کلاهتو دربیار.
🐰:دارم وزن کم میکنم. خیلی ورزش میکنم.
🐰: "همه چیز رو دربیارم و بچرخم؟" آه، منظورت اینه که کلاهم رو دربیارم.
🐰: این حرفت منو ترسوند. داشتم فکر میکردم ازم خواستی تیشرتم رو دربیارم و همینطوری راه برم!😂😂
🐰: لباسام مشکین، خونهم مشکیه، همه چی مشکیه. برای همین وقتی کلاهم رو میذارم، احساس میکنم سرم داره تو هوا شناور میشه!
🐰: آره، درسته. تولدم داره نزدیک میشه. ممنونم بابت تبریکاتون
🐰: در اصل برنامه داشتم با تهیونگ هیونگ ورزش کنیم و سامگیوپسال بخوریم، ولی بعدش یه سری کار پیش اومد، برای همین فقط دو تا کیمباپ خوردم.
🐰: این روزا عطر خیلی دوست دارم، برای همین اینجا هم یه چیزی روشن کردم بو پخش میکنه
🐰: دلیل اینکه به سمت عطر و خوشبوکننده ها کشیده شدم، این بود که وقتی آمریکا بودیم، تو حموم یه عطر واقعاً خوبی بود. برای همین به محض اینکه برگشتیم، یه سری از اونها رو خریدم.
🐰: "دوش بگیرم ساعت 11 شب؟" ولی حدود 4 دقیقه دیگه به اون ساعت باقی مونده.
🐰: واقعاً فقط 4 دقیقه مونده؟ دارین منو مجبور میکنین برم دوش بگیرم؟ میخنده
🐰: آخه... وقتی تو آمریکا با اعضا بودیم و کلی فعالیت داشتیم خیلی خوب بود، اما وقتی به خونه میرسم دیگه فقط... چون اینجا هیچکس نیست.
🐰: تنها بودن رو دوست دارم، ولی وقتی باهم بودیم هیچوقت خندهمون قطع نمیشد.
🐰: بچهها، شما که سالمین، مگه نه؟
🐰: اینجا طبقه اوله. تلویزیون و مبل روبروش هست.
طبقه دوم هال و نشیمنه
🐰: "ضبط آهنگا تموم شد؟" نه، هنوز نه.
🐰: هنوز خیلی کار هست! واقعاً زیاد!
🐰: "وقتی کولر روشنه عود روشن نکن". چی؟ چرا؟
🐰: تو این مواقع... باید از ChatGPT بپرسیم! بریم از ChatGPT استفاده کنیم.
🐰: بمی؟ بمی حالش خوبه! خیلی خیلی خوبه!
🐰: آه، اما بمی یه مشکلی داره، آخه... دکترا گفتن که دیسک کمر بمی ممکنه هرلحظه جابجا بشه.
🐰: خیلی ازش مراقبت کردم، برای همین حالش بهتر شده...
🐰: «به روز تولدت فک میکنی؟»
🐰: نه، من فقط این روز رو به عنوان روز تولدم قبول دارم، برای همین وقتی برام آرزوی خوشحالی میکنید واقعاً ممنون میشم.
🐰: باید به پدر و مادرم بگم که ازشون ممنونم، چون معمولاً نمیتونم اینو بگم... تو چنین روزایی باید حتماً بگم.
🐻: سلام.
🐻: یه لحظه صبر کن.
🐻: تازه دوش گرفتم.
🐰: ولی موهات نشون نمیده.
(بهخاطر اینکه موها خیس نیست، به نظر نمیرسه.)
🐰: منم باید برم دوش بگیرم.
🐰: میرم دوش میگیرم و برمیگردم، تو همین مدت ادامه بده.
🐻: نه، خستم.
🐰: جدی؟ پس برو بخواب.
🐻: بعد از دوش گرفتن برنمیگردی دیگه، نه؟
🐰: ولی میذارم روشن باشه ?
🐻: واقعاً؟ غذا سفارش دادم، میتونم تا اون موقع غذا بخورم؟
🐰: موهاتو کوتاه کردی؟ چرا کوتاه کردی؟
🐻: چشمامو اذیت میکرد.
🐰: دلیلت خیلی ساده بود. من میذارم موهام بلند بشه. آرمی، خوششون نمیاد، نه؟
🐻: آرمی موهای کوتاه ما رو دوست دارن. این مدلی (خیلی کوتاه) رو دوست دارن؟
🐰: نه، منظور این نیست که ما دیگه سرباز نیستیم...
🐻: ولی من فقط ش/رت پوشیدم
🐰: آه، ش/رت؟ جالبه
🐰: چرا صدام عجیب بود؟ میکروفون مشکل داشت
🐰: صدام عجیب میومد؟
🐻: نه، صدا عجیب نبود.
🐰: واقعاً؟
🐻: هیونگ داره میره مسواک بزنه الآن!
🐻:( از لایو خارج میشه)
🐰 خب، حالا برم صورتمو بشورم.
🐰 آخ، واقعاً کمر درد میکنه!
🐰 آه، چه حس خوبی داره دویدن.
🐰 شما امروز همگی واقعا زحمت کشیدید!
🐰 ممکنه خیلی از شماها سر کار باشن، بعضیاتونم احتمالاً دارن درس میخونن، کار میکنن یا حتی دارن میرن بخوابن.
🐰 همتون سختی کشیدید، پس لطفاً یه استراحت خوب به خودتون بدید.
🐰: امروز همه عالی کار کردین. زیاد استراحت کنین و خوب بخوابین. فردا باید زود پاشم.
🐰: پس من میرم. به علاوه، به زودی تولدمه و حتماً لایو میگذارم. خداحافظ.
🐰: اگر فرصت بشه، کنار رود هان لایو میگیرم. به نظر باحال میاد. خداحافظ، دوستتون دارم.
🐰: خداحافظ. برید خوب استراحت کنین.
🐰: خداحافظ. 👋
- ۱.۷k
- ۰۸ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط