عقابی تیز چنگالی منم صیدی گرفتارت
عقابی تیز چنگالی ،منم صیدی گرفتارت !
شکوه قصر مغرورم" خراب از دست آزارت
جدالی نابرابر ،بین موج و ساحلی سنگی
سر من مانده و سنگینی و سختی دیوارت !
هر از "گاهی نگاهی، داخل آیینه کن شاید
بفهمی از چه می گیرد زبانم وقت دیدارت
هر آن کس دیده ، من را گفته "بیماری مگر شاعر
نمی بینی نمی گیری خبر از حال بیمارت
دلم تنگ است می دانم نمانده راه در پیشم
بجز آهی کشیدن ،گاه گاه از دست رفتارت
قسم خوردم که فال اصلا نگیرم " در نگاه تو
برو با تلخی چشمت ، برو با چشم قاجارت
شکوه قصر مغرورم" خراب از دست آزارت
جدالی نابرابر ،بین موج و ساحلی سنگی
سر من مانده و سنگینی و سختی دیوارت !
هر از "گاهی نگاهی، داخل آیینه کن شاید
بفهمی از چه می گیرد زبانم وقت دیدارت
هر آن کس دیده ، من را گفته "بیماری مگر شاعر
نمی بینی نمی گیری خبر از حال بیمارت
دلم تنگ است می دانم نمانده راه در پیشم
بجز آهی کشیدن ،گاه گاه از دست رفتارت
قسم خوردم که فال اصلا نگیرم " در نگاه تو
برو با تلخی چشمت ، برو با چشم قاجارت
- ۳۵۹
- ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط