پارت
پارت 38
(متین )
ساعت 4 رسیده بودم دم خونه آرشام اینا . خودم میخواستم
آرمان رو هم بگم بیاد ولی هلیا گفت که به خاطر نفس این
دفعه بهش نگو بیاد .
هر 6 نفر سوار ماشین هامون شدیم و بعد نیم ساعت رفتن
رسیدیم به یه جای خوش آب و هوا . انتخاب جا رو گذاشتم
به پای آرشام . اون خوب بلد بود چه جوری یه جای خوب
ببره مون . خداییش خیلی جای خوبی بود .
بعد از این که فرش پهن کردیم و نشستیم شروع کردیم به
تخمه شکستن . خیلی حال میده این تخمه خوردن .
بعد تقریبا 45 دقیقه که گذشت نفس هی قیافه اش تغیر
میکرد . انگار هی ترس میوفتاد تو جونش
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
( ترنم )
همه مون تقریبا فهمیده بودم که نفس حالش خوب نیس .
فکر کنم دوباره یه چیزی دیده .
من : نفسی . چته باز تو ؟؟ اگه طوری شده بهم بگو
نفس : نه تری هیچی نیس .
هلیا : از قیافه ات معلومه .
نفس : یعنی انقدر ضایعم؟؟؟ 😮 😮
من : یه جورایی اره
نفس : خب شاید براتون عادی شده باشه ولی دوباره اون
خون آشام اومد از کنارم رد شد .
هلیا : اتفاقا برای تنها کسانی که عادی نشده واسه ماست .
نفس : جدی ؟؟
من : یعنی فکر کردی انقدر ما بی تفاوتیم. ؟؟؟
نفس : در حد بی تفاوتی که نه ولی خب ..
من : دیگه ولی خب نداریم . مشکل تو مشکل ما هم هست .
(متین )
ساعت 4 رسیده بودم دم خونه آرشام اینا . خودم میخواستم
آرمان رو هم بگم بیاد ولی هلیا گفت که به خاطر نفس این
دفعه بهش نگو بیاد .
هر 6 نفر سوار ماشین هامون شدیم و بعد نیم ساعت رفتن
رسیدیم به یه جای خوش آب و هوا . انتخاب جا رو گذاشتم
به پای آرشام . اون خوب بلد بود چه جوری یه جای خوب
ببره مون . خداییش خیلی جای خوبی بود .
بعد از این که فرش پهن کردیم و نشستیم شروع کردیم به
تخمه شکستن . خیلی حال میده این تخمه خوردن .
بعد تقریبا 45 دقیقه که گذشت نفس هی قیافه اش تغیر
میکرد . انگار هی ترس میوفتاد تو جونش
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
( ترنم )
همه مون تقریبا فهمیده بودم که نفس حالش خوب نیس .
فکر کنم دوباره یه چیزی دیده .
من : نفسی . چته باز تو ؟؟ اگه طوری شده بهم بگو
نفس : نه تری هیچی نیس .
هلیا : از قیافه ات معلومه .
نفس : یعنی انقدر ضایعم؟؟؟ 😮 😮
من : یه جورایی اره
نفس : خب شاید براتون عادی شده باشه ولی دوباره اون
خون آشام اومد از کنارم رد شد .
هلیا : اتفاقا برای تنها کسانی که عادی نشده واسه ماست .
نفس : جدی ؟؟
من : یعنی فکر کردی انقدر ما بی تفاوتیم. ؟؟؟
نفس : در حد بی تفاوتی که نه ولی خب ..
من : دیگه ولی خب نداریم . مشکل تو مشکل ما هم هست .
- ۲.۳k
- ۰۶ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط