در خواب دیدم دلبرم خندید و من بوسیدمش

در خواب دیدم دلبرم ، خندید و من بوسیدمش
آرام چون پروانه ای ، رقصید و من بوسیدمش

همپا شدم با گام او ، با ناز و با ایهام او
با نم نم آوازها ، چرخید و من بوسیدمش

در دشت و صحرای دلم ،امید بارش داشتم
چون نرگسی در سینه ام ، روئید و من بوسیدمش

گفتم فدایت جان من، کی میشوی مهمان من
آهسته در رویای من ، لغزید و من بوسیدمش

با تاب گیسویش زدم ،چرخی چو موجی پرتپش
در دیده ام دلبستگی را ، دید و من بوسیدمش

رفتم کمی مستی کنم ، تا اوج همدستی کنم
در جام احساس اندکی ، جوشید و من بوسیدمش

تردید کردم در غزل، در بیتهایی بی مثل
مشتی غزل در دیده ام، پاشید و من بوسیدمش

مژگان زیبایش کمی، لرزید با جامی دگر
گفتم که بد مستی نکن، نشنید و من بوسیدمش
دیدگاه ها (۱)

عاشقتم عشقم

دستی ,,میان من و آینه,,حضور غیاب تو را تفسیر میکند,,عریانی ش...

شوق من چندین برابر میشود با دیدنتوای من دیوانه ام دیوانه ی خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط