یک تیپ از آقایان هستند که فکر می کنند تو به واسطه زن بودن
یک تیپ از آقایان هستند که فکر میکنند تو به واسطه زن بودن خنگی، هزاران تجربه را نداری و باید تو را کنترل و تربیت کنند چون رسالت آسمانی و مذهبی آنهاست. تعداد آنها هم کم نیست. آنها از اعماق وجود فکر میکنند دلیل هیزی و چشمچرانی و شوخی دستی مردان، تو و حجابت هستی و اگر موی تو بیرون، یقهات باز و اخلاقت خوش باشد، به قطع و یقین همجنسشان حق دارد شما را بازیگر فیلم سوپر فرض کند!
آنها تصور میکنند باید پشت پنجره اداره بایستند تا ببینند تو سوار چهجور ماشینی میشوی. و میخواهند با رندی پی به روابط تو با سایر افراد محیط کار ببرند.مثلا خارج شدن شما با هم از محیط کار معنایی دارد. خارج نشدنتان از محل کار معنایی دارد. خندیدنتان یک معنایی دارد.
آنها ضمن اینکه با بیماری شک و تردید که جزو بیماریهای شایع مردان است دست و پنجه نرم میکنند، با رنج اینکه چرا این زن خنگ نبود هم مواجه میشوند. راهکارهای آنها برای آموزش به زن، گفتن بدیهیات به او، سرکوب تصور اینکه کودکستان ایران را به دو دست شخص آنها سپردهاند، مواجه میشوند.
راستش کار کردن با این دست مردان بینهایت سخت است. لایه مذهبیشان اینطوری است که صبح تا شب به آخوند فحش میدهند ولی در سرکوب زن از هیچ روشی دریغ نمیکنند. و نماز و روزهی تو را کنترل میکنند و ته دلشان فکر میکنند جوانان با ازدواج است که از انحراف دور میمانند.
اغلب فکر میکنم در خانه چه بلایی سر همسر و بچهشان آمده و میآید؟ یا مثلا دقیقا در چه شرایطی والده و معلم به آنها اعلام کرده خداوندگار روی زمیناند و زنان بردگانی در خدمت آنها؟
خلاصه که اول صبح بلند شدم و به این دسته از خاطرات سیاهم فکر کردم و حالم تا سر حد مرگ بد شد.
آن روز یکی میگفت این مساله که مردها فکر میکنند باید همهچیز را به زنان یاد داد و گفت و تصور میکنند زن خنگ است، رسما یک سندروم است و اسم علمی هم دارد.😐
آنها تصور میکنند باید پشت پنجره اداره بایستند تا ببینند تو سوار چهجور ماشینی میشوی. و میخواهند با رندی پی به روابط تو با سایر افراد محیط کار ببرند.مثلا خارج شدن شما با هم از محیط کار معنایی دارد. خارج نشدنتان از محل کار معنایی دارد. خندیدنتان یک معنایی دارد.
آنها ضمن اینکه با بیماری شک و تردید که جزو بیماریهای شایع مردان است دست و پنجه نرم میکنند، با رنج اینکه چرا این زن خنگ نبود هم مواجه میشوند. راهکارهای آنها برای آموزش به زن، گفتن بدیهیات به او، سرکوب تصور اینکه کودکستان ایران را به دو دست شخص آنها سپردهاند، مواجه میشوند.
راستش کار کردن با این دست مردان بینهایت سخت است. لایه مذهبیشان اینطوری است که صبح تا شب به آخوند فحش میدهند ولی در سرکوب زن از هیچ روشی دریغ نمیکنند. و نماز و روزهی تو را کنترل میکنند و ته دلشان فکر میکنند جوانان با ازدواج است که از انحراف دور میمانند.
اغلب فکر میکنم در خانه چه بلایی سر همسر و بچهشان آمده و میآید؟ یا مثلا دقیقا در چه شرایطی والده و معلم به آنها اعلام کرده خداوندگار روی زمیناند و زنان بردگانی در خدمت آنها؟
خلاصه که اول صبح بلند شدم و به این دسته از خاطرات سیاهم فکر کردم و حالم تا سر حد مرگ بد شد.
آن روز یکی میگفت این مساله که مردها فکر میکنند باید همهچیز را به زنان یاد داد و گفت و تصور میکنند زن خنگ است، رسما یک سندروم است و اسم علمی هم دارد.😐
۱.۷k
۰۶ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.