گاه از پیـشِ نگـاهِ خلق پنهـان می شوم
گاه از پیـشِ نگـاهِ خلق پنهـان می شوم
دور ازچشمِ همه پیشِ تو مهمان میشوم
من کـه شاعـر نیستم اما برای این غـزل
قافیـه در قافیـه خورشیدِ تابان می شوم
گرچه از این عالَم وآدم به شدت خسته ام
پیشِ تو زیبای من شمعی فروزان میشوم
در نبـردِ زنـدگی صـد زخمِ کاری بـر دلـم
با همین دستانِ خالی مَردِ میدان میشوم
خستگیهایت به جانِ من سرت دور از بلا
بر کـویـرِ تشنگی های تـو باران می شوم
ای دَمت گـرم و دلت گرم و اجاقت گرمتر
در حریمِ خانه ات مَردی سخندان میشوم
خالـقِ ابیـاتِ شـور انگیـز و رویـاییِ من
با خیال و خاطرت همواره خندان میشوم
دور ازچشمِ همه پیشِ تو مهمان میشوم
من کـه شاعـر نیستم اما برای این غـزل
قافیـه در قافیـه خورشیدِ تابان می شوم
گرچه از این عالَم وآدم به شدت خسته ام
پیشِ تو زیبای من شمعی فروزان میشوم
در نبـردِ زنـدگی صـد زخمِ کاری بـر دلـم
با همین دستانِ خالی مَردِ میدان میشوم
خستگیهایت به جانِ من سرت دور از بلا
بر کـویـرِ تشنگی های تـو باران می شوم
ای دَمت گـرم و دلت گرم و اجاقت گرمتر
در حریمِ خانه ات مَردی سخندان میشوم
خالـقِ ابیـاتِ شـور انگیـز و رویـاییِ من
با خیال و خاطرت همواره خندان میشوم
۴.۶k
۲۶ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.