با تمام وجود غمگینم

با تمام وجود ، غمگینم .
از جهانی کناره می‌گیرم
با تمام وجود می‌گریَم ،
با تمام وجود ، می‌میرم ...

چه بگویم که در خودم حتی؛
خنجری داشتم علیهِ خودم !
زخم‌ها از درون، اصابت کرد
از درون، بی دفاع، کشته شدم

پیِ درمان کجا بگردم من ؟
پیِ خنجر ، زمانه را گشتم
از خودم زخمی ام، بدون دلیل ؛
کلّ خاورمیانه را گشتم ...

از درونم سقوط کردم، آه ...
کسی از حالِ من خبر دارد ؟
مرده‌ام؟ زنده‌ام؟ چه خواهم کرد ؟
کسی اخبارِ بیشتر دارد ؟؟؟
دیدگاه ها (۱)

بی صبرانه منتظر روزیم ....که ذهنم هیچ آشنایی را یاد نیاورد.....

دلم یع مرگ میخواد....بی اونکه کسی بفهمه...دلم میخواد برم ولی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط