ز بس از عشق او جان ها پریشان

ز بس از عشق او جان ها پریشان
شده بر یکدگر هر یک چو خویشان
دیدگاه ها (۰)

کسی که از رخ او ماه و گل جدا گردد چنان شود که دگر باره از رخ...

در این ماه نکته ها از او هویداست

در وادی پاییز امروز تنهایم

اگر عشقت به جای جان ندارمبه زلف کافرت ایمان ندارمچو گفتی ننگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط