صدایم کن مرا بار دگر بی طاقتم دیگر

صدایم کن مرا بار دگر، بی طاقتم دیگر
مرا جانا نده بر این جدایی عادتم دیگر

ستان این جان بی مقدار، اما دوری ات هرگز
در آغوشت مرا از این جهان کن راحتم دیگر

اگرچه بارها در جست و جویت گشته ام ناکام
چنان محتاج هستم کم نگردد رغبتم دیگر

هنوز با دیدنم لبخند می آید به لبهایت؟
بگو آری که از هر درد و غم من راحتم دیگر

تورا آغوش من مهمان خواهد کرد یک روزی
و آن روز باز خواهی دید غرق لذتم دیگر

به فریادم برس ای نوشدارو تا که فرصت هست
به عشقت طاقت آوردم، نمانده طاقتم دیگر

#سینا_اسعدی
دیدگاه ها (۱)

چه كم...بايد فكری كرد!«دوستت دارم» جمله‌ی كاملی نیست.سیر نمی...

‌هرچند رسیدن به شما یک رؤیاستزیباست اگر جهان، به رؤیا زیباست...

‌همیشه زن میمانم اگر دنیای اطرافم آنقدر پیله نکندکه بارها پر...

تو هستی و همین برای من کافیستهمین ک من مطمئن باشم تو میخند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط