راه گریزی نبود

راه گریزی نبود
عشق آمد و جان مرا
در خود گرفت و خلاص
من در تو
همچون جزیره ای خواهم زیست.............!!
دیدگاه ها (۶۲)

عشق تو و قافیه ی لبخندت که باشدزندگی غزلی می شودخواندنی........

ما همه اش اتفاقیماتفاق های خوبمثل چشمان «تو»که اتفاقی شد تا ...

سلام دوستان عزبزصبحتون بخیر و شادیاین پست،پست حمایت از سوسن ...

مرا هزار امید استو هر هزار «تویی»

.#به عزراییل چشمانت بگو، مهلت نمی خواهم"به خشم ابروت دلخوشتر...

من برای تو از جان گذشتم جان منمن همه توام تویی همه جهان مندو...

🌱🍒اگر هنوز من آواز آخرین توامبخوان مرا و مخوان جز مرا که می ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط