part²
part²
Daddy fucker vahshim🥑
&وای کمرم بیا پایین دیگه خیلی سنگینی
+من سنگینم؟
&نه من*مسخره کردن*
+وای خیلی رو مخی خب حالا بگو اتاقم کدومه
&اون اتاق سومی واسه توعه
+کدوم اینجا هزارتا اتاق هست
&دسته منو بگیر
+باشه
&بیا دنبالم.. خب اینم از اتاقت حالا برو داخل اتاقت
+وایییی چقد کیوت قشنگه
&توهم کیوت قشنگی
+عه اینجوری نکو خجالت میکشم
&چرا خجالت میکشی دختر به این خوشگلی نباید دوست پسر داشته باشه؟
+خب من سنی ندارم که
&تو 18 سالته بعد میگی سنی نداره تازه منم 21 سالمه فقط 3 سال ازت بزرگم
+یعنی تو الان میگی دوست دخترت بشم؟
&نه بیب گرلم شو
+و تو ددیم؟
&اره
+پرو عوضی برو بیرون من هیچوقت بیب گرلت نمیشم
&اگه نرم بیرون
+جیغ میزنم
&چقد لوسی باشه بابا میرم بیرون فقط جیغ نزن
+برو بیرون
&باشه.. یکم استراحت من بعد اون لباس کار رو بپوش بعد برو داخل اشپز خونه غذا درست کن
+تو کیه منی بهم دستور میدی؟
&من دست راست اربابتم حالیت شد نمیخای که کتک بخوری؟
+وای باشه بابا
ویو ا/ت
تهیونگ از اتاقم رفت بیرون و من رفتم حموم و از حموم دراومدم کپیدم رو تخت لخت بودم و داشتم با خودم میگفتم که. را الان من باید پیش کوک باشم و بهش بگم ارباب ولی کوک خیلی جذاب هاته روش کراش زدم میخام ماله من باشه ولی من اشپز عمارتشم نه بیب گرلش ایکاش کوک ددی من بود هق...
ویو تهیونگ
وقتی که ا/ت رو دیدم ازش خوشم اومد خیلی دختر کیوتی بود بدنشم که عالییی بود ولی حیف که کوک اونو گرفته وگرنه با ا/ت ازدواج میکردم و اونو ماله خودم میکردم حالا این حرف هارو ولش برم ببینم ا/ت حاضر شد یا نه...
ویو ا/ت
لخت روی تخت کپیده بودم که یکی درو باز کرد اون...اونننننن.... تهیونگ بود..
+هی برو بیرون
&وای بیب گرل چه بدنی داری
+گفتم گمشو بیرون
&مگه میشه این لحظه رو از دست بدم
+برو بیروننن وگرنه به کوک میگم
&منم به کوک میگم که بهش نمیگی ارباب و به اسمش صداش میزنی
+خب حداقل بزار لباسمو بپوشم
&نخیر عمرن بزارم بیب گرل
+ته برو بیرون
&نه
*اینجا یکم اسماته جنبه نداری نخون*🗿
ویو ا/ت
ته داشت نزدیک ترو نزدیک تر میشد انقد نزدیک بود که لبامون میخورد بهم
&چیه ترسیدی بیب گرل
+ته نکن ترو خداااا
ویو ا/ت
ته منو پرت کرد رو تخت و لباشو گزاشت رو لبام و مک زد و لبم یکم زخمی شد بعد چند دقیقه رفت سراغ سی**نه هام و اونارو میمکید و منم همین جوری میگفتم..
+نکن ته درد دارههه هققق
&ساکت باش وگرنه کوک میشنوه نمیخای که تنبیه شی
+هق.. ته.. درد داره.. هقق
ویو ته
خیلی بدن خوبی داشت و به حرفای ا/ت اهمیتی ندادم به کارم ادامه دادم
ویو ا/ت
ته به حرفام اهمیتی نداد و هیمن جوری به کارش ادامه داد که یهو...
edamash part³
Daddy fucker vahshim🥑
&وای کمرم بیا پایین دیگه خیلی سنگینی
+من سنگینم؟
&نه من*مسخره کردن*
+وای خیلی رو مخی خب حالا بگو اتاقم کدومه
&اون اتاق سومی واسه توعه
+کدوم اینجا هزارتا اتاق هست
&دسته منو بگیر
+باشه
&بیا دنبالم.. خب اینم از اتاقت حالا برو داخل اتاقت
+وایییی چقد کیوت قشنگه
&توهم کیوت قشنگی
+عه اینجوری نکو خجالت میکشم
&چرا خجالت میکشی دختر به این خوشگلی نباید دوست پسر داشته باشه؟
+خب من سنی ندارم که
&تو 18 سالته بعد میگی سنی نداره تازه منم 21 سالمه فقط 3 سال ازت بزرگم
+یعنی تو الان میگی دوست دخترت بشم؟
&نه بیب گرلم شو
+و تو ددیم؟
&اره
+پرو عوضی برو بیرون من هیچوقت بیب گرلت نمیشم
&اگه نرم بیرون
+جیغ میزنم
&چقد لوسی باشه بابا میرم بیرون فقط جیغ نزن
+برو بیرون
&باشه.. یکم استراحت من بعد اون لباس کار رو بپوش بعد برو داخل اشپز خونه غذا درست کن
+تو کیه منی بهم دستور میدی؟
&من دست راست اربابتم حالیت شد نمیخای که کتک بخوری؟
+وای باشه بابا
ویو ا/ت
تهیونگ از اتاقم رفت بیرون و من رفتم حموم و از حموم دراومدم کپیدم رو تخت لخت بودم و داشتم با خودم میگفتم که. را الان من باید پیش کوک باشم و بهش بگم ارباب ولی کوک خیلی جذاب هاته روش کراش زدم میخام ماله من باشه ولی من اشپز عمارتشم نه بیب گرلش ایکاش کوک ددی من بود هق...
ویو تهیونگ
وقتی که ا/ت رو دیدم ازش خوشم اومد خیلی دختر کیوتی بود بدنشم که عالییی بود ولی حیف که کوک اونو گرفته وگرنه با ا/ت ازدواج میکردم و اونو ماله خودم میکردم حالا این حرف هارو ولش برم ببینم ا/ت حاضر شد یا نه...
ویو ا/ت
لخت روی تخت کپیده بودم که یکی درو باز کرد اون...اونننننن.... تهیونگ بود..
+هی برو بیرون
&وای بیب گرل چه بدنی داری
+گفتم گمشو بیرون
&مگه میشه این لحظه رو از دست بدم
+برو بیروننن وگرنه به کوک میگم
&منم به کوک میگم که بهش نمیگی ارباب و به اسمش صداش میزنی
+خب حداقل بزار لباسمو بپوشم
&نخیر عمرن بزارم بیب گرل
+ته برو بیرون
&نه
*اینجا یکم اسماته جنبه نداری نخون*🗿
ویو ا/ت
ته داشت نزدیک ترو نزدیک تر میشد انقد نزدیک بود که لبامون میخورد بهم
&چیه ترسیدی بیب گرل
+ته نکن ترو خداااا
ویو ا/ت
ته منو پرت کرد رو تخت و لباشو گزاشت رو لبام و مک زد و لبم یکم زخمی شد بعد چند دقیقه رفت سراغ سی**نه هام و اونارو میمکید و منم همین جوری میگفتم..
+نکن ته درد دارههه هققق
&ساکت باش وگرنه کوک میشنوه نمیخای که تنبیه شی
+هق.. ته.. درد داره.. هقق
ویو ته
خیلی بدن خوبی داشت و به حرفای ا/ت اهمیتی ندادم به کارم ادامه دادم
ویو ا/ت
ته به حرفام اهمیتی نداد و هیمن جوری به کارش ادامه داد که یهو...
edamash part³
۱۲.۸k
۲۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.