تا چشم دل به طلعت آن ماه منظر است
تا #چشم دل به طلعت آن #ماه منظر است
#طالع مگو که چشمه #خورشید خاورست
کافر نه ایم و بر سرمان شور #عاشقی است
آنرا که شور #عشق به سر نیست #کافر است
بر سردر عمارت مشروطه #یادگار
نقش به خون نشسته عدل مظفر است
ما #آرزوی عشرت فانی نمی کنیم
ما را سریر دولت باقی مسخر است
راه #خداپرستی ازین #دلشکستگی است
#اقلیم خود پرستی از آن راه دیگر است
یک #شعر عاقلی و دگر شعر عاشقی است
#سعدی یکی سخنور و حافظ قلندر است
بگذار #شهریار به گردون زند سریر
کز خاک پای خواجه #شیرازش افسر است
#طالع مگو که چشمه #خورشید خاورست
کافر نه ایم و بر سرمان شور #عاشقی است
آنرا که شور #عشق به سر نیست #کافر است
بر سردر عمارت مشروطه #یادگار
نقش به خون نشسته عدل مظفر است
ما #آرزوی عشرت فانی نمی کنیم
ما را سریر دولت باقی مسخر است
راه #خداپرستی ازین #دلشکستگی است
#اقلیم خود پرستی از آن راه دیگر است
یک #شعر عاقلی و دگر شعر عاشقی است
#سعدی یکی سخنور و حافظ قلندر است
بگذار #شهریار به گردون زند سریر
کز خاک پای خواجه #شیرازش افسر است
۱.۸k
۰۸ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.