قبله اهم را به سو تو

قبله ڪَاهم را به سوے تو

عوض ڪردم ولی توخودت در

قبله ایی دیڪَر عبادت میڪنی

تو خدایم بودے اما ناڪَهاڹ دیدم

ڪه تواز خداے دیڪَرے دارے

اطاعت میڪنی.
دیدگاه ها (۴)

یک چیزی باید باشدکه در هجوم شبدلت را قرص کندیک چیزی مثل آرام...

خاطراتی مانده پنهان در دلم از داغ عشقهر نفس گویی نمک بر زخمِ...

گاهی تمام جمعیت شهرهمان یک نفریست که نیست ...

لـــعــنـــــــتــــــــےبـبـخـش ڪه نـمــیــتوانـم جـبـران ڪ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط