گفتا تو از کجائی کاشفته می نمائی

...
گفتا تو از کجائی کاشفته می نمائی
گفتم منم غریبی از شهر آشنائی

گفتا سرِ چه داری کز سر خبر نداری
گفتم بر آستانت دارم سر گدائی

گفتا بدلربائی ما را چگونه دیدی
گفتم چو خرمنی گل در بزم دلربائی

گفتا من آن ترنجم کاندر جهان نگنجم
گفتم بِه از ترنجی، لیکن بدست نائی

#خواجوی_کرمانی
#گل #شکوفه #بالنگ #ترنج
#گفت #گفتا #آشفته #غریب #شهر #آشنایی #خبر #آستان #گدایی #دلربایی #دیدار #خرمن #بزم #جهان #بهار #فروردین
#flowers
#flower
دیدگاه ها (۰)

...فراتر از تمام نام هایینسیم دلکش الهام هاییعدالت، عشق، یکر...

...دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بودتا دل شب سخن از سلسله موی ...

...گشت گرداگرد مهر تابناك، ایران زمینروز نو آمد و شد شادی بر...

...آخرین غروب سالجاری نیز مانند اغلب غروب ها در "پارک ارغوان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط