رمان حامیم
رمان حامیم
پارت۳۴
دیانا: دخترا بیاید قدم بزنیم یکم حرف بزنیم با هم
دخترا: باشه بریم
عسل: خب... چی شده دیانا
دیانا: همین پسره که اومد آدرس پرسید...
جانا: خببب!!!
دیانا: همون دوس پسر قبلیمه ک براتون داستانشو تعریف کردم...
عسل: واقعا؟!
دیانا: اهوم؛ مطمئنم ی نقشه ای داره
جانا: زیاد ب چیزای بد فکر نکن دیانا
دیانا: اگ نقشه ای نداشت ب روی خودش میورد ک میشناسه منو چون بابا مامانم ک نبودن اینجا
جانا: راس میگیاا
باران: بچه ها حامیمزنگمیزنه
حامیم: الو باران کجایید؟
باران: سمت دکه ی پارکیم چطور؟
حامیم: بیاید بریم همسایه زنگ زده میگه ینفر تو بالکن بوده
باران: ینی چیییی؟!! اومدیم
جانا: چی شده؟!
حامیم: میگه همسایه زنگ زده گفته ینفر تو بالکن خونس
دیانا: بیاید بریم
ادامه دارد....
یاح یاح استرسشو بکشید تا پارت بعد😎😂
پارت۳۴
دیانا: دخترا بیاید قدم بزنیم یکم حرف بزنیم با هم
دخترا: باشه بریم
عسل: خب... چی شده دیانا
دیانا: همین پسره که اومد آدرس پرسید...
جانا: خببب!!!
دیانا: همون دوس پسر قبلیمه ک براتون داستانشو تعریف کردم...
عسل: واقعا؟!
دیانا: اهوم؛ مطمئنم ی نقشه ای داره
جانا: زیاد ب چیزای بد فکر نکن دیانا
دیانا: اگ نقشه ای نداشت ب روی خودش میورد ک میشناسه منو چون بابا مامانم ک نبودن اینجا
جانا: راس میگیاا
باران: بچه ها حامیمزنگمیزنه
حامیم: الو باران کجایید؟
باران: سمت دکه ی پارکیم چطور؟
حامیم: بیاید بریم همسایه زنگ زده میگه ینفر تو بالکن بوده
باران: ینی چیییی؟!! اومدیم
جانا: چی شده؟!
حامیم: میگه همسایه زنگ زده گفته ینفر تو بالکن خونس
دیانا: بیاید بریم
ادامه دارد....
یاح یاح استرسشو بکشید تا پارت بعد😎😂
۶.۴k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.