پارت سوم از مایکی
پارت سوم از مایکی
که یهویی مایکی منو بلند کرد و کرد و نشوند روی موتور
م...مایکی چیکار میکنی ؟
چیه مگه نمیخواستی سوار شی ؟
ا..اصن ولش کن آریگاتو
مایکی سوار شد و با سرعت تمام داشت می روند
ممممااااااییییککککییییییی آااااااررررررووووووومممممم تتتتتررررررر بببببررررروووووو
صدام توی باد محو میشد برای همین مجبور بودم بلند داد بزنم
مایکی : تا بغلم نکنی آروم نمیرونم
عمرااااااااا
بعد این حرفم مایکی ازون سرعتی که میرفت ۲۰ تا بهش اصافه کرد و من داشتم میوفتادم پس ناخواسته مایکیو محکم از پشت گرفتم
مایکی خنده ای کرد و سرعتو برد پایین
بعد چند دقیقه
خونه ی من همینجاس ممنون
مایکی : چیییییییییی
چیه مگه ؟
خوی ما که رو به روی خونتهههههه
چیییییییییییی . نانییییییییییییی ؟
مایکی : خو پس اگه اینطوره ..... امشب اما قراره رامن درست کنه . مهمون ما باش .
ب....باشه
در خونه رو باز کردم و یه راست رفتم توی اتاق و با همون لباسا روی تخت ولو شدم . وای که چه روز پر اتفاقی بود . بعدش یهو چشام سیاهی رفت و ......
که یهویی مایکی منو بلند کرد و کرد و نشوند روی موتور
م...مایکی چیکار میکنی ؟
چیه مگه نمیخواستی سوار شی ؟
ا..اصن ولش کن آریگاتو
مایکی سوار شد و با سرعت تمام داشت می روند
ممممااااااییییککککییییییی آااااااررررررووووووومممممم تتتتتررررررر بببببررررروووووو
صدام توی باد محو میشد برای همین مجبور بودم بلند داد بزنم
مایکی : تا بغلم نکنی آروم نمیرونم
عمرااااااااا
بعد این حرفم مایکی ازون سرعتی که میرفت ۲۰ تا بهش اصافه کرد و من داشتم میوفتادم پس ناخواسته مایکیو محکم از پشت گرفتم
مایکی خنده ای کرد و سرعتو برد پایین
بعد چند دقیقه
خونه ی من همینجاس ممنون
مایکی : چیییییییییی
چیه مگه ؟
خوی ما که رو به روی خونتهههههه
چیییییییییییی . نانییییییییییییی ؟
مایکی : خو پس اگه اینطوره ..... امشب اما قراره رامن درست کنه . مهمون ما باش .
ب....باشه
در خونه رو باز کردم و یه راست رفتم توی اتاق و با همون لباسا روی تخت ولو شدم . وای که چه روز پر اتفاقی بود . بعدش یهو چشام سیاهی رفت و ......
۳.۱k
۱۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.