P7
P7
شکوفه اشکوخون
.
.
ویلیام: باید برم بمیرم (خیلی جدی نگاشون از سوجی میگیره)
= چرا؟
ویلیام:م..م...من..(با اشک برمیگرده نگاش میکنه) هیچی ولش..
= بهم بگو چی شده من ترسناکم
(ویلیام میزنه زیر گریه... ولی عجیب بود... اشکهاش از جنس خون بود از چشماش خون شروع به ریزش کرد)
= ویلیام... ویلیام.... چت شده؟؟؟؟ چرا خون از چشمات میاد
ویلیام: اشکام از جنس خونه یه پیشگو به پدرم گفته بود که من خون گریه میکنم و این قابل درمان نیست
= خون!!!! یعنی واقعا... یعنی میشه اون تو باشی؟؟؟؟
ویلیام: کی من باشم؟
= مکمل شکوفه اشک و خون.... تو مکمل منیییی
ویلیام: چی؟
= تو عاشق منی پس درسته این حس عشقه
ویلیام: یعنی چ...(سوجی لباشو به لبای ویلیام میچسبونه)
(بعد از جدا شدن از ویلیام)
= یعنی من تمام این مدت عاشق بودم و به خاطر اینکه تو مکمل من نبودی ازت دوری میکردم
نکته: سوجی الان 21 سالشه و از 14 سالگی با ویلیام دوسته
ویلیام: ولی من... من نباید با یه غیر اشراف ازدواج کنم
= تو میتونی با من به هر دو دنیا حکمرانی کنی...من دختر فرمانروای دنیای هیولاهام
ویلیام: (گیج شده)
= ولی باید مسیر سختی رو برای یکی کردن دو دنیا طی کنی
ویلیام: اما انسانها...
= خنگیاااا به همین خاطر تو مکمل منی تو باید دنیای انسانها رو از ترس هیولاها خارج کنی
ویلیام: اوف سخته...
=خب من فکرشو کردم
ویلیام: هن؟
= اینطور که فهمیدم آیدلها یا بازیگران صنعت کره خیلی رو مردم نفوذ دارن...
ویلیام: خب؟
= اگه تو و حکمرانهای سرزمین هیولاها آیدل بشین نفوذتون بالا میره و وقتی مردم چهره واقعی شما رو ببینن هرج و مرج کمتری ایجاد میشه
ویلیام: خوبه...
= خب من باید برگردم خونه پس خدافظ
ویلیام: خدافظ مادمازل
.
.
ببخشید دیر شد ولی حمایت کنید دیگهههه
شکوفه اشکوخون
.
.
ویلیام: باید برم بمیرم (خیلی جدی نگاشون از سوجی میگیره)
= چرا؟
ویلیام:م..م...من..(با اشک برمیگرده نگاش میکنه) هیچی ولش..
= بهم بگو چی شده من ترسناکم
(ویلیام میزنه زیر گریه... ولی عجیب بود... اشکهاش از جنس خون بود از چشماش خون شروع به ریزش کرد)
= ویلیام... ویلیام.... چت شده؟؟؟؟ چرا خون از چشمات میاد
ویلیام: اشکام از جنس خونه یه پیشگو به پدرم گفته بود که من خون گریه میکنم و این قابل درمان نیست
= خون!!!! یعنی واقعا... یعنی میشه اون تو باشی؟؟؟؟
ویلیام: کی من باشم؟
= مکمل شکوفه اشک و خون.... تو مکمل منیییی
ویلیام: چی؟
= تو عاشق منی پس درسته این حس عشقه
ویلیام: یعنی چ...(سوجی لباشو به لبای ویلیام میچسبونه)
(بعد از جدا شدن از ویلیام)
= یعنی من تمام این مدت عاشق بودم و به خاطر اینکه تو مکمل من نبودی ازت دوری میکردم
نکته: سوجی الان 21 سالشه و از 14 سالگی با ویلیام دوسته
ویلیام: ولی من... من نباید با یه غیر اشراف ازدواج کنم
= تو میتونی با من به هر دو دنیا حکمرانی کنی...من دختر فرمانروای دنیای هیولاهام
ویلیام: (گیج شده)
= ولی باید مسیر سختی رو برای یکی کردن دو دنیا طی کنی
ویلیام: اما انسانها...
= خنگیاااا به همین خاطر تو مکمل منی تو باید دنیای انسانها رو از ترس هیولاها خارج کنی
ویلیام: اوف سخته...
=خب من فکرشو کردم
ویلیام: هن؟
= اینطور که فهمیدم آیدلها یا بازیگران صنعت کره خیلی رو مردم نفوذ دارن...
ویلیام: خب؟
= اگه تو و حکمرانهای سرزمین هیولاها آیدل بشین نفوذتون بالا میره و وقتی مردم چهره واقعی شما رو ببینن هرج و مرج کمتری ایجاد میشه
ویلیام: خوبه...
= خب من باید برگردم خونه پس خدافظ
ویلیام: خدافظ مادمازل
.
.
ببخشید دیر شد ولی حمایت کنید دیگهههه
۳.۱k
۱۷ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.