موشی در خانه ی صاحب مزرعه، تله موش دید.
موشی در خانه ی صاحب مزرعه، تله موش دید.
به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد.
همه گفتند: تله موش؛ مشکل توست به ما ربطی ندارد...ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزید.
و سپس از آن مرغ، برایش سوپ درست کردند و گوسفند را برای عیادت کنندگان از زن مزرعه دار، سر بریدند.
زن مزرعه دار زنده نماند و مرد.
گاو را برای مراسم ترحیم کشتند.
« و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد. »
کلیله و دمنه
به مرغ و گوسفند و گاو خبر داد.
همه گفتند: تله موش؛ مشکل توست به ما ربطی ندارد...ماری دمش در تله موش گیر کرد و زن مزرعه دار را که آنجا بود گزید.
و سپس از آن مرغ، برایش سوپ درست کردند و گوسفند را برای عیادت کنندگان از زن مزرعه دار، سر بریدند.
زن مزرعه دار زنده نماند و مرد.
گاو را برای مراسم ترحیم کشتند.
« و در این مدت موش از سوراخ دیوار نگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر می کرد. »
کلیله و دمنه
۴.۰k
۱۳ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.