یکم حس سرماخوردگی داشتم

یکم حس سرماخوردگی داشتم ...
بلافاصله پشتش قرص خوردم، شربت خوردم، آب نمک غرغره کردم، شیره خوردم، حلیم خوردم، آب جوش خوردم، بعدش شلغم خوردم، پنبه رو با روغن بنفشه فرو کردم، ویروسِ اومد بیرون گفت:
عوضی یه دِقه اَمون بده
بذار ببینم از کجا باید برم بیرون...
دیدگاه ها (۲)

درد هایـــــــم را مینویســــــم در صفحہ‌ےِ مجازے تا دل بے...

نفسم از جای گرم در می آیدوقتی در آغوشِ تو هستم...

زندگی همیشه عالی نیست همیشه احتمال مشکل هستمشکل آخر کار نیست...

چهره ی زن ها آینه ی تمام قدِ مَردِ زندگیشان استیک زن هر دوست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط