مرگ که همیشه اتفاقی نیست!
مرگ که همیشه اتفاقی نیست!
همیشه که با یک تصادف یا سکته در خواب رخ نمی دهد. همیشه که با هُل دادن یا خوردن آجر توی سر یک نفر اتفاق نمی افتند.
ما هر روز میمیریم، توی اتوبوس، وقتی هُلمان می دهند، محل کار، وقتی به کارمان توهین می کنند، وقتی شارژ موبایلمان تمام می شود و مجبوریم به زندگی در موزیک پایان دهیم و به زندگی بین حرف های مردم ادامه.
ما می میریم با یک تکه کلام ِ خاطره انگیز، با صدای گوینده ی رادیو که هر صبح به جای پیامی روی گوشی مان به ما صبح بخیر میگوید.
مرگ که فقط جدا شدن روح از بد نیست. وقتی روحت را به کسی هدیه می دهی با رفتنش فقط جسمت را جا به جا می کنی، جسمت را توی تاکسی می نشانی، به محل کار می رسانی، به خانه برش می گردانی، حمامش می دهی و شب می خوابانی اش.
مرگ که همیشه اتفاقی نیست! همین که صبح بیدار می شوی و جسمت امروز سر کار نمی رود، چهار زانو روی تخت خوابت می نشینی و به گوشه ی بالشتی که مدت هاست گریه هایت را تحمل می کند نگاه میکنی، فکر می کنی که امروز جمعه است و نکند، آن کسی که روحم پیش اوست، مثل سال ها پیش ِ من در، غروب ِ جمعه بمیرد!
همیشه که با یک تصادف یا سکته در خواب رخ نمی دهد. همیشه که با هُل دادن یا خوردن آجر توی سر یک نفر اتفاق نمی افتند.
ما هر روز میمیریم، توی اتوبوس، وقتی هُلمان می دهند، محل کار، وقتی به کارمان توهین می کنند، وقتی شارژ موبایلمان تمام می شود و مجبوریم به زندگی در موزیک پایان دهیم و به زندگی بین حرف های مردم ادامه.
ما می میریم با یک تکه کلام ِ خاطره انگیز، با صدای گوینده ی رادیو که هر صبح به جای پیامی روی گوشی مان به ما صبح بخیر میگوید.
مرگ که فقط جدا شدن روح از بد نیست. وقتی روحت را به کسی هدیه می دهی با رفتنش فقط جسمت را جا به جا می کنی، جسمت را توی تاکسی می نشانی، به محل کار می رسانی، به خانه برش می گردانی، حمامش می دهی و شب می خوابانی اش.
مرگ که همیشه اتفاقی نیست! همین که صبح بیدار می شوی و جسمت امروز سر کار نمی رود، چهار زانو روی تخت خوابت می نشینی و به گوشه ی بالشتی که مدت هاست گریه هایت را تحمل می کند نگاه میکنی، فکر می کنی که امروز جمعه است و نکند، آن کسی که روحم پیش اوست، مثل سال ها پیش ِ من در، غروب ِ جمعه بمیرد!
۱.۸k
۱۹ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.